چهارشنبه, ۲۱ قوس ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

FIq2MD_XsAQnbKW

آیا ایران کارت بازیِ افغانستان را از پاکستان گرفته است؟

30 March 2024

 
محمد اکرام اندیشمند
قرارداد ساخت بخش تکمیلی راه‌ آهن خواف-هرات با هزینه 53 میلیون دلار از سوی مقامات طالبان با روسیه و حضور جمهوری اسلامی ایران روز نهم حمل 1403 / بیست و هشتم مارچ 2024، امضاء شد. این بخش، آخرین قسمت این پروژه با طول 47 کیلومتر است که با تکمیل آن طی دو سال آینده، هرات به راه آهن و بنادر ایران وصل می شود. این پروژه زمینۀ انتقال کالا و اموال تجارتی میان آسیای مرکزی و آسیای جنوبی را فراهم می کند. همچنان این بخش راه‌آهن خواف-هرات، افغانستان را به بندر چابهار ایران و از طریق شبکه راه‌آهن ترکیه به اروپا وصل می‌کند. در امضای این قرار داد در شهر هرات، دیپلومات های ایرانی و “ایالیا کازاکوف” معاون ادارۀ راه آهن روسیه و یک شرکت خصوصی به نام “گاما گروپ” که گفته می شود یک شرکت روسی و ایرانی می باشد، شرکت داشتند.
ایران در دونیم سال اخیر پس از حاکمیت طالبان به شریک اول تجاری افغانستان تبدیل شده است، در حالی که قبلا پاکستان این جایگاه را داشت. حجم تجارت ایران و افغانستان سالانه به دو ملیارد دالر صادارت ایران به افغانستان و سی ملیون دالر صادرات افغانستان به ایران بالغ می گردد.
نگاه به روابط دونیم سال اخیر میان طالبان و جمهوری اسلامی ایران که برخلاف پاکستان متدرجاً از دوری و تنش بسوی نزدیکی و تعامل گسترده در عرصه های سیاسی، اقتصادی، تجارتی و امنیتی، رفته است این پرسش را به میان می آورد که آیا تهران برگ بازی را بر سر افغانستان از اسلام آباد گرفته است؟
دیروز وقتی اتفاقاً یک بحث فعالان سیاسی و مدنی ایران را در یکی از شبکه های مجازی شنیدم، یکی از گردانندگان این بحث که مسئولیت یک کانال مهم خبری سیاسی و تحلیلی را نیز بدوش داشت و جالب اینکه ظاهراً از مخالفان جمهوری اسلامی ایران هم بود، گفت این ایران(جمهوری اسلامی ایران) است که طالبان را در افغانستان در مسیر همسویی با سیاست های منطقه ای خود که خصومت با امریکا و نزدیکی با روسیه، ایران، چین و کشورهای همسو با این ها است، هدایت می کند و در این مورد بسیار موفق بوده است.
آیا روایت برداشت هدایت طالبان از سوی ایران، روایت درست و دقیق است؟
به نظر نمیرسد که چنین باشد.
جمهوری اسلامی ایران فاقد ظرفیت و زمینه های هدایتگری در عرصه های مختلف بر طالبان است. افغانستان برای جمهوری اسلامی به خصوص افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان برای جمهوری اسلامی نمی تواند حزب الله لبنان، انصارالله یمن، حشد الشعبی عراق و حکومت بشار اسد سوریه باشد.
اگر فکر هدایتگری جمهوری اسلامی ایران از همسویی طالبان با سیاست های ضد امریکایی و ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی در منطقه ناشی شده باشد، این فکر و این برداشت، دقیق و واقعی نیست. واقعیت این است که طالبان حتی بیشتر از جمهوری اسلامی ایران مهارت بازی را آموخته اند و در بازی های سیاسی با موفقیت عمل می کنند. ماه گذشته وقتی کاظمی قمی نمایندۀ رئیس جمهور ایران و سفیر آن کشور در کابل، افغانستانِ تحت حاکمیت طالبان را بخشی از محور مقاومت خواند و گفت اگر نیاز باشد یک لشکر استشهادی را طالبان یعنی به زعم کاظمی قمی این بخش از محور جدید مقاومت به غزه می فرستد، طالبان در پاسخ به او گفتند که ایران می تواند این دستور را به حزب الله لبنان و گروه های تحت نفوذ و حمایت خود بدهد.
اگر فکر هدایتگری جمهوری اسلامی ایران در مورد طالبان درست باشد، ارسال و تحویل دهی هفته وار شصت تا هشتاد ملیون دالر از سوی امریکا به کابل، چیست؟