there is not post in layout 2

در پی تعامل طالبان با امریکا، روسیه رهبر جبهۀ مقاومت ملی را به مسکو دعوت کرد
احمد مسعود، رهبر جبهه مقاومت ملی افغانستان در سفر به...

افغانستان پساامریکا
27 April 2021
محمد جاوید امیری
تصمیم امریکا برای خروج کامل از افغانستان، موجی از نگرانیها را در سطح داخلی و منطقهای به دنبال داشته است. ایالات متحده امریکا از سال ۲۰۱۲ بدینسو چه به طور علنی و چه در دیدارهای خصوصی با رهبران افغانستان، آهنگ خروج نواخته است؛ اما رهبران و شهروندان افغانستان تا همین چند روز پیش، به خروج کامل امریکا از افغانستان بیباور بودند.
گمان غالب این است که امریکا برای اشراف و نفوذ بر کشورهای منطقه به ویژه ایران، چین و روسیه و استفاده از منابع سرشار طبیعی و موقعیت سوقالجیشی افغانستان، این کشور را ترک نخواهد کرد. کنشگران سیاسی در کابل، طرح خروج نیروهای امریکایی را وسیله فشار بر رهبران افغانستان برای انعطاف در مذاکرات صلح میدانستند. برخی رهبران سیاسی بدین باور بودند که امریکا فعالیت نظامی خود در افغانستان را به فعالیت اطلاعاتی تغییر خواهد داد. حتا برخی دیپلماتهای خارجی به خروج کامل امریکا شک دارند. اما امریکا و کشورهای عضو ناتو با صراحت اعلام کردند که تا ۱۱ سپتامبر به طور کامل افغانستان را ترک خواهند کرد. خروج نیروهای خارجی چند سوال را به وجود آورده است.
تبعات فوری خروج امریکا چه خواهد بود؟
افغانستان از چشم جامعه بینالمللی میافتد، حضور و فعالیت سازمانهای جهانی کاهش مییابد، فعالیت سفارتخانهها محدود میشود، افغانستان به رسانههای جهانی بیاهمیت میشود، اقتصاد افغانستان ضربه محکم میخورد، هزاران تن بیکار خواهند شد، زمینه به مداخله آزادانه کشورهای منطقه فراهم خواهد شد، افغانستان بار دیگر پایگاه امن هراسافگنان جهانی و قاچاقبران مواد مخدر خواهد شد و اگر مذاکرات صلح به نتیجه نرسد، جنگ داخلی دیگر رقم خواهد خورد.
تأثیر خروج بر مذاکرات صلح چیست؟
امریکا در شرایطی افغانستان را ترک میکند که چشمانداز روشنی از مذاکرات صلح و آینده افغانستان وجود ندارد. خروج بدون قیدوشرط امریکا، امکان دستیابی به یک راه حل سیاسی برای پایان دادن به بحران کنونی را اندک ساخته است.
برنامه خروج، میز مذاکرات را بیش از پیش نابرابر کرد. اکنون طالبان هیچگونه التزام و تعهدی به شرکت در گفتوگوها و دستیابی به یک توافق صلح ندارند. آنان که پس از امضای موافقتنامه ۲۹ فبروری دوحه امیدوار به پیروزی شده بودند، با اعلام برنامه خروج امریکا، اعتماد به نفس بیشتری برای پیروزی کامل یافتهاند. طالبان در یک سال اخیر هدفمندانه مذاکرات بینالافغانی را به تأخیر انداختند تا اینکه زمان خروج نیروهای خارجی فراهم شود. وقتی دو طرف در موجودیت قوای خارجی به تفاهم نرسیدند، امکان اینکه پس از خروج به نتیجهای دست یابند، بعید به نظر میرسد. طالبان به فتح کامل میاندیشند و نیازی به تقسیم قدرت و تعامل با رهبران کنونی در کابل ندارند. البته این تفکر به معنای تداوم جنگ و پیچیده شدن وضعیت است.
کمکهای امریکا پس از خروج ادامه خواهد یافت؟
وزیران دفاع و خارجه امریکا اعلام کردند که خروج نیروها به معنای پایان همکاری با افغانستان و قطع کمکها نیست. رهبران افغانستان هم گفتند که خروج نیروها به معنای قطع کمکهای امریکا نیست. برخی منابع میگویند که امریکا طبق پیمان استراتژیک تا سال ۲۰۲۴ نیروهای امنیتی افغانستان را پشتیبانی خواهد کرد. اما بسیار طبیعی است که با خروج امریکا، کمکها کاهش یابد و تعهد و التزام پیشین به ادامه کمکها وجود نداشته باشد. امریکاییها تعهد سپردهاند که به ارزش یک میلیارد دالر تجهیزات نظامیشان را به نیروهای امنیتی افغانستان خواهند سپرد. بخش بزرگ تجهیزات از راه پاکستان و بحیره هند به پایگاههای امریکا در منطقه به ویژه کشورهای حوزه خلیج منتقل خواهد شد.
خروج امریکا، روی کمکهای کشورهای عضو ناتو در افغانستان تأثیر مستقیم میگذارد. برخی از کشورهای عضو ناتو سفارتخانهها و نهادهای مربوطشان را در کابل خواهند بست.
کشورهای منطقه خلای امریکا را پر خواهند کرد؟
کشورهای منطقه نگران خروج نیروهای امریکایی هستند. آنها با وجود اینکه در ظاهر از شکست امریکا ابراز شادمانی و پیروزی میکنند، در درون متأثر و نگران هستند. آنها میهراسند که افغانستان بار دیگر به پایگاه القاعده، داعش و دیگر گروههای تروریستی تبدیل شود.
در سطح منطقه دو کشور ظرفیت حضور و مداخله نظامی در افغانستان را دارند: چین و روسیه. دو کشور دیگر بیشترین نقش و اثرگذاری را در ارتباط به قضایای افغانستان دارند: پاکستان و ایران. سیاست خارجی چین با مداخله و حضور نظامی در کشورهای دیگر سازگار نیست. چین تلاش میکند از طریق مجاری اقتصادی بر کشورها نفوذ کند. این کشور برنامههایش را در افغانستان از طریق پاکستان دنبال کرده است.
روسیه از افغانستان خاطره خوشی ندارد. روسها نگران امنیت آسیای مرکزی هستند. آنها تدابیری را برای حفاظت از مرزها روی دست گرفتهاند، بنابراین قطعاً اشتباه ۱۳۵۸ خورشیدی را تکرار نخواهند کرد. روسها نه تنها خود تجربه شکست در افغانستان را در کارنامه دارند، بل از نزدیک شاهد شکست امریکا نیز بودهاند. در ناکامی امریکا در افغانستان، روسها نیز نقش داشتند و انتقام گرفتند.
سایر کشورهای منطقه ظرفیت حضور نظامی و اقتصادی در افغانستان را ندارند. البته هند، ایران، ترکیه و برخی از کشورهای حوزه خلیج به نحوی در جنگ دخیل خواهند بود.
تا اینجای کار بازی افغانستان به سود پاکستان است، کما اینکه در ادامه کار بازی از کنترل پاکستان خارج شود. پاکستان خواستار برگشت طالبان به قدرت نیست. بهترین سناریو برای پاکستان، این است که جنگ تداوم یابد. پاکستان یک افغانستان ضعیف و وابسته میخواهد که چنین سناریویی در موجودیت صلح و ثبات در افغانستان عملی نمیشود. اما تداوم جنگ در افغانستان بیشتر از هر کشوری به زیان پاکستان است. نخستوزیر پاکستان بارها تأکید کرده که پاکستان بیشتر از هر کشوری از صلح در افغانستان سود خواهد برد؛ با این حال اسلامآباد در عمل سیاست متفاوتی را دنبال میکند.
نیروهای امنیتی افغانستان از پس طالبان برخواهند آمد؟
نیروهای امنیتی افغانستان از ظرفیت، مهارت و امکانات خوبی برخوردار هستند. نیروهای امنیتی هم به لحاظ کمیت و هم به لحاظ کیفیت بر نیروی نامنسجم و غیرحرفهای طالبان برتری دارند. اما این نیروها با فقدان رهبری و مدیریت مواجهاند. در رهبری نهادهای امنیتی، چهرههایی قرار دارند که هیچگونه تجربه نظامی و امنیتی نداشتهاند. این خلا، کار دست نیروهای امنیتی در میدان جنگ میدهد. از سوی دیگر، موفقیت نیروهای امنیتی به گونه مستقیم وابسته به «اجماع سیاسی» در کشور است.
اگر رهبری سیاسی افغانستان اجماع لازم را در مقابل طالبان شکل دهند، نیروهای امنیتی با اعتماد بالایی جلوی پیشروی طالبان را خواهند گرفت. مهمترین عنصر در موفقیت نیروهای افغان، ادامه کمک جامعه بینالمللی است.
آیا دنیا از پیروزی نظامی طالبان حمایت خواهند کرد؟
خروج شتابزده نیروهای امریکایی، طالبان را به پیروزی نظامی امیدوار ساخته است. طالبان با این فرض که با خروج نیروهای خارجی به فتح کامل دست مییابند، از شرکت در نشست استانبول خودداری کردند. از وضعیت برمیآید که طالبان دچار اشتباه محاسباتی شدهاند. طالبان شاید بتوانند شماری از ولایات را در شمال و جنوب به دست آورند، اما بعید است در کوتاهمدت بتوانند به پیروزی کامل نظامی برسند. به فرض اینکه طالبان به قدرت برسند، هیچ کشوری در منطقه و جهان این گروه را به رسمیت نخواهد شناخت. حتا کشورهای پاکستان، عربستان و امارات متحده عربی که رژیم طالبان را در کابل به رسمیت شناخته بودند، این بار از مشروعیت بخشیدن به حاکمیت طالبانی اجتناب خواهند ورزید. اگر طالبان از راه زور کابل را به دست آورند، کمکهای جهانی به افغانستان قطع خواهد شد. طالبان باید به این نتیجه برسند که با استفاده از گزینه نظامی، به هدف نخواهند رسید. به فرض اگر آنها بتوانند کل افغانستان را فتح کنند، حکومت نخواهند توانست.
چه باید کرد؟
با گذشت هر روز، اوضاع در کشور پیچیده و مبهم میشود. به نظر میرسد روزهای دشواری در پیش است. طی ماههای آینده جنگ تشدید میشود و ترورها افزایش مییابد. در این وضعیت، برخی دم از «مقاومت دوم» در حول شخصیتها و احزاب سیاسی میزنند. دفاع از حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کشور، تنها در محور دولت و از مجرای نهادهای مسوول و رسمی امکانپذیر است. این کار مستلزم تجدید نظر در نحوه رهبری و دولتداری است. همچنان اقدامات فوری باید روی دست گرفته شود:
ـ تمرکز روی احیای اجماع از دست رفته سیاسی؛
ـ پایان الیگارشی و تأمین مشارکت معنادار سیاسی؛
ـ اصلاحات فوری در رهبری سکتورهای امنیتی و دفاعی؛
ـ فعالسازی دستگاه دیپلماسی؛
ـ اولویت بخشیدن به صلح.
پایان
افغانستان نمیتوانست تا ابد بر دوش جامعه بینالمللی پیش برود. این کشور باید روزی به پای خویش بایستد و مسوولیتهایش را برعهده گیرد. خروج، میتواند افغانستان را در جایگاه اصلیاش قرار دهد. نظم دو دهه، مقطعی، پوشالی و کاپیبرداری بود. با بیرون شدن قوای خارجی، ما با واقعیتهای اجتماعی – سیاسی افغانستان روبهرو خواهیم شد. خروج میتواند زمینهساز آشتی، صلح، ثبات و آرامش در کشور باشد و هم میتواند تداوم هرجومرج، جنگ داخلی و بحران فاجعهبارِ ۴۳ ساله گردد. جایگاه آینده ما، بسته به رفتار و عملکرد مسوولانه رهبران و نخبهگان سیاسی افغانستان در مقطع سرنوشتساز و تعیینکننده جاری است. رهبران افغانستان باید با درک شرایط پیچیده و حساس جاری، با تدبیر، خردورزی و آیندهنگری راهکار قابل قبولی برای بیرونرفت از اوضاع نگرانکننده کنونی دریابند. بهترین راه، صلح و آشتی است. دستیابی به صلح و ثبات، نیازمند همدیگرپذیری، انعطافپذیری و خردورزی است.
منبع: هشت صبح