there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
خانهنشینساختن زنان پیامدهای جبرانناپذیر دارد
22 November 2021
حسنا مسعودی- خبرنگار آزاد
زندهگی زنان افغان در دورههای مختلف تاریخی با دردها و رنجهای بیشماری همراه بوده است. رنج و ستم رفته بر زنان افغانستان در دورۀ طالبان زبانزد است. در پنج سال حاکمیت طالبان در دهۀ ۹۰، زنان جز مصیبت، تبعیض و تعصب ندیدهاند و تأسفآور است که پس از یک دورۀ رنساس، باردیگر دورۀ تاریک آغاز شده است.
اما اینبار زنان افغانستان بهاشکال گوناگون مقاومت خود را در برابر طالبان ابراز کردهاند.
دو روز پس از کنترول طالبان بر افغانستان، تعدادی از زنان در کابل پایتخت با گرفتن پوستر به دست صدا بلند کردند. این زنان با شعار «زنان افغان وجود دارند»، خواهان حق تحصیل، کار و حضور در اجتماع شدند. محتوای اصلی اعتراضات این بود که زنان به عنوان نیمی از جامعه، حق دارند که در فعالیتهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مشارکت داشته باشند. زنان افغان با تجربه بیست سال پیش از حکومت طالبان، از نرفتن به وظایفشان و برگشت به عقب و محدود شدن فعالیتهای شان هراس دارند. اما طالبان پیوسته تأکید میکنند که حقوق زنان در چارچوب شریعت محفوظ است. اما منظور آنان از حقوق زنان در چارچوب شریعت، محدودساختن زنان در چهاردیواری خانه میباشد.
حال سؤال اینجاست حذف زنان از حوزه عمومی و خانهنشین شدن آنان چه تاثیری بر آینده افغانستان دارد؟
طالبان از زمان پیدایش و سپس تشکیل امارتشان در سالهای پیش از یازدهم سپتامبر تا به امروز، هیچ نقشی برای زنان قایل نشده و هیچ طرحی برای سهم دادن به آنان نداشتهاند. مخالفت آنان با حضور زن در اجتماع و سختگیریشان در این باره به حدی است که هزینههای سنگینی را به خاطر آن پرداخته اند، اما هیچگاه به تعدیل موضع خود در این زمینه راضی نشدهاند. تاجاییکه از اولین فرمانهاییکه گروه طالبان پس از به قدرت رسیدن صادر کرد، ممنوعیت آموزش و کار زنان بود.
زنان نیم پیکر جامعه و یا بخش اساسی یک جامعه را تشکیل میدهند. به قول جواهر لعل نهرو از بنیانگذاران هند معاصر «چگونه ملتی به پیش برود، درحالی که نیمی از مردمانش در یک نوع زندان، مخفی نگهداشته شوند.»
زنان در سطوح مختلف نقش مهم و سازندهیی دارند از خانواده شروع تا سطح اجتماع و سیاست. خانواده قدیمیترین واحد اجتماعی است و اولین محل آموزش رفتارهای فردی و اجتماعی است و پذیرفتن این واقعیت که زن و خانواده دو رکن اصلی جامعه بوده و نقش اساسی آنها در رشد و تعالی انسان غیر قابل انکار است، منطقیترین رفتار علمی است. وقتی زنان بیسواد در این کانون جا بگیرد و اولین محل آموزش رفتارهای فردی و اجتماعی صدمه ببیند چه انتظاری میتوان داشت از چنین خانواده و اجتماع. زنان موثرترین عامل تربیت و سلامت روحی، روانی و جسمی فرزند، همسر و جامعه است. اولین شرط داشتن جامعۀ سالم و پویا حفظ سلامت و پایداری خانواده است. اگر چنین نباشد بخش زیادی از هویت اجتماعی انسانی نابود میشود و در پی آن تلاشهای فردی و اجتماعی بیثمر و نافرجام خواهد ماند.
اگر به نقش زنان و جایگاه آن در نظام تولیدی و اقتصادی بنگریم، مشارکت زن را به عنوان مهمترین عامل نگهداشت و تدوام اقتصاد جوامع انسانی به ویژه در روستاها مییابیم. زنان افغانستان مانند دیگر جوامع همسو و همسان، در منزل با انجام امور خانه، همسری، تربیه و پرورش فرزندان، همکاری با اعضای خانواده و کار کشت و زراعت، دامداری و مالداری، در نظم بخشی به زندهگی اجتماعی و فعالیتهای اقتصادی و برای رفع نیازمندیهای جامعه تلاش وافر انجام دادهاند. با وجود اینکه زنان افغانستان بیش ترین تاثیر را به سطح تولید و میزان رشد اقتصاد جامعۀ ما داشته اند. با آنهم همانند زنان کشورهای جهان سوم از نفوذ کمتری برخوردارند و انگیزۀ رشد، آزادی اقتصادی و دریافت جایگاه اقتصادی و اجتماعی در آنان بسیار پایین است. وقتی زنان در اقتصاد یک کشور سهیم نباشند و فعالیت نکنند چطور اقتصاد کشور میتواند رشد کند؛ زنان نظر به سهم اقتصادی خودشان در یک جامعه نقش ایفا میکنند.
طالبان به این باورند که زنان مناسب فعالیت های سیاسی نیستند و اصلا توانایی انجام آن را ندارند. مشارکت سیاسی زنان یکی از اصول اساسی و مهم دموکراتیک شدن جوامع است، زیرا مفهوم دموکراسی بر مشارکت برابر زنان و مردان در سایر عرصههای سیاسی و اجتماعی در جامعه دلالت دارد. از این رو یکی از اساسی ترین نیازهای جامعه دموکرات، استوار بر اصل مشارکت سیاسی برابر زنان و مردان است.
به اساس گزارش کمیسیون مستقل حقوق بشر در افغانستان در دوره ریاست خانم سیما سمر، گزارش ترور زنانی که در ردههای بالای حکومت کار میکردند، بارها ثبت شده است، از جمله ترور حنیفه صافی، رییس امور زنان در ولایت لغمان توسط طالبان در جولای 2012 و در دسمبر همان سال ترور زن دیگری از ریاست امور زنان در ولایت لغمان، اختطاف فریبا احمدی کاکر، نماینده قندهار در پارلمان توسط نیروی طالبان، قتل روح گل خیرزاد، سناتور برجسته در موترش و موارد زیاد دیگری که صرفاً به هدف حذف زنان از عرصه سیاست و امور اجتماعی صورت گرفته است. با وجود همه تاریخ در دو دهۀ گذشته بازتاب دهندۀ سرعت رو به رشد موفقیت و پیشرفت زنان در بخش های مختلف اجتماعی و سیاسی در افغانستان است. زنانی که اگرچه با طالبان جنگیدند اما در مذاکرات صلح در قطر با دشمن دیرینهشان نشستند، زنانی که زمینهساز صلح اند و برای پایان یافتن جنگ سخت تلاش میکنند، اگرچه در عین حال باید در برابر جامعه مردسالار نیز پاسخگو باشند. حضور نیافتن زنان در جامعه و دولت باعث از بین رفتن ساختارهای دموکراتیک و بازگشت کشور به روزهای سیاه گذشته است.
اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، پیامدهای متعدد منفی در پی خواهد داشت. خانه نشین شدن زنان و دور بودن آنان از حوزه عمومی اولاً صدمه بزرگ به اقتصاد کشور میرساند، وقتی نیمی از جمعیت یک کشور از کار، درس و تحصیل دور باشند اجتماع صدمه بزرگی را متقبل میشود. همچنان باعث عقبماندهگی اجتماعی، فقر و ناامنی در جامعه میگردد؛ چون اگر زنی در خانه بماند و حق درس و تحصیل برش داده نشود عدم آگاهی وی باعث فقر و ناامنی در کشور میشود.