there is not post in layout 2
درگیری طالبان با پاکستان/ رژیم نامشروع زمینۀ تجاوز خارجی را فراهم ساخته است
ارتش پاکستان با نقض حریم هوایی و تمامیت ارضی افغانستان،...
سیاست تاکتیکی- مقطعی ایران دربارۀ افغانستان
11 July 2021
جمشید یما امیری
شنبهشب در کلپ هوس شاهحسین مرتضوی، مشاور ریاست جمهوری و حسینی مزاری، مسوول خبرگزاری صدای افغان دربارۀ سیاست ایران در قبال افغانستان سخن میزدند. مرتضوی تمامقد از ایران انتقاد میکرد؛ تهران را مسوول اصلی بحران افغانستان میخواند؛ بر سیاستهای داخلی ایران خرده میگرفت؛ ایران را دشمن شیعههای افغانستان میدانست. در جبهۀ دیگر، حسینی مزاری، ایران را نمونۀ دموکراسی، دوست وفادار، بیمانند و با سخاوت افغانستان میخواند. این دو دیدگاه در اوج انتقادها از سیاست ایران در قبال افغانستان و صلح با طالبان مطرح میشود.
نگاه مردم افغانستان به کشور همسایه جمهوری اسلامی ایران، نه چیزی است که مرتضوی میفرماید و نه درفشانییی است که حسینی مزاری. این دو دیدگاه، قطعاً بازتابدهندۀ نگاه مردم افغانستان به جمهوری اسلامی ایران نیست.
شکی نیست که بحران افغانستان ریشه در مداخلات کشورهای منطقه و جهان دارد. نبود اجماع سبب شده است که روند صلح به نتیجه نرسد و جنگ و خشونت تشدید گردد. ما بدین باور هستیم که بخش کلان بحران کنونی در افغانستان ریشه در اظهارات حساسیتبرانگیز در قبال کشورهای منطقه و جهان داشته است.
برخی از مسوولان ما با اظهارات غیرمسوولانۀشان جبهه طالبان را در سطح منطقه و جهان تقویت کردند؛ متحدان طبیعی جریان ضد طالبانی را به دامن طالبان انداختند؛ و عمر حکومتداریشان را کوتاه ساخته و دستآوردهای ملی مردم افغانستان را با تهدید و خطر جدی روبرو ساختهاند.
سیاست ایران دربارۀ بحران افغانستان
سیاست ایران در قبال افغانستان بسیار تاکتیکی و مقطعی است. در یک سال اخیر، ایران دربارۀ بحران افغانستان مواضع چندگانه داشت. وقتی امریکا با طالبان پیمان بست، ایران از کشورهای بسیار منتقد به توافقه نامۀ دوحه بود. این توافق را یک جانبه و به سود طالبان عنوان کرد. اما پس از سفرهای رهبران طالبان به تهران، نگاه انتقادی ایران عوض شد.
درحال حاضر، ایران از یک طرف با طالبان همسویی نشان میدهد، از سوی دیگر، برخی چهرههای مقاومت ضد طالبانی را حمایت مالی و تسلیحاتی میکند. به نظر میرسد تلاش تهران برقراری نوعی توازن در درگیریهای افغانستان است.
بررسی مواضع فعالان سیاسی و رسانههای ایران نشان دهندۀ این است که اکنون تهران در تلاش ترمیم روابط پرتنش تاریخی با طالبان و خلق اعتماد و گشایش فصل تازه در مناسبات سیاسی پیشروی افغانستان است. این تلاش از آنجا ناشی میشود که تهران فکر میکند احتمالا در ماهها و سال های آتی تغییراتي در آرایش سیاسی افغانستان به میان خواهد آمد و طالبان بخش اصلی قدرت افغانستان خواهند شد.
ایران با وجود اینکه هیچ سنخیت و منافع مشترک با طالبان ندارد، اما در مشروعیت بخشی به طالبان در سطح منطقه و جهان نقش برجسته داشت. به طالبان میدان داد و در سطح منطقه به این گروه افراطی لابی کرد. درحالی که بازندۀ اصلی پیروزی احتمالی طالبان، همسایه غربی افغانستان خواهد بود. پیروزی احتمالی طالبان، امنیت مرزی ایران را تهدید خواهد کرد؛ زمینه را برای نفوذ القاعده و داعش به جغرافیای ایران هموار خواهد ساخت؛ سیل مهاجرین را روانۀ ایران خواهد ساخت و مهمتر از همه امنیت ملی ایران را با تهدید و خطر جدی روبرو خواهد ساخت و در نهایت ایران بزرگترین شریک اقتصادی و تجاریاش را از دست خواهد داد.
این وضعیت حاصل اشتباه محاسباتی است که ایران داشت و فکر میکرد که با حمایت از طالبان میتواند امریکا را شکست دهد و از دشمن تاریخیاش انتقام بگیرید. درحالی که ایران از حضور امریکا در افغانستان بیشترین سود را برده است. ایران بخش کلان تحریمهای غرب را از طریق افغانستان دور زد. اقلام تحریم شده را به افغانستان صادر کرد. صدها میلیون دلار از افغانستان قاچاق کرد. علیرغم حضور گستردۀ امریکا، در دورۀ ریاست جمهوری حامد کرزی، افغانستان با ایران روابط بسیار نزدیک داشت. کابل تلاش کرد که پیمان استراتژیک و امنیتی با امریکا، تأثیری روی روابط با تهران نگذارد. اما ایران از هیچ تلاشی در راستای ناکام ساختن امریکا در افغانستان و دولت تحت حمایتش دریغ نکرد. ایران مخالفت سرسخت توافقنامۀ امنیتی با امریکا بود. ایران با طالبان در جنوب و غرب افغانستان همکاری نزدیک و حتا تسلیحاتی داشت.
برخلاف آنچه رسانههای ایرانی ادعا می کنند، ذهنیت ایدیولوژیک و رادیکال طالبان درباره ایران شیعی و ولایت فقیه تغییر نکرده است. بنابراین، تلاش تهران براي نزدیکی با طالبان ره بهجایی نخواهد برد. چون این دو هیچ وجه مشترکی ندارند. استقرار یک نظام رادیکال سنی در کابل یک آله فشار جدی در برابر ایران خواهد بود.
برخلاف آنچه در رسانههای ایرانی به تکرار مطرح میشود، طالبان هرگز به پیروزی کامل نظامی دست نخواهند یافت. تمرکز طالبان به راه حل نظامی، به یک جنگ داخلی فاجعه بار می انجامد که پای منطقه و ایران به آن کشیده خواهد شد. اگر مذاکرات صلح به شکست انجامد، سناریوی محتمل جنگ سراسری، دوام دار خواهد بود که در نتیجه آن طالبان با چالش جدی روبرو خواهند شد. چون آنها هیچ آجندای سیاسی و حکومت داری ندارند. طالبان ممکن است، بربخش زیاد جغرافیا مسلط شوند، اما هرگز بر اکثریت نفوس کشور حکومت نخواهد کرد.
البته اکنون ایران طرفدار یک راه حل سیاسی است. اما قدمهای موثر در این راستا برنداشته است. ایران با کشورهای اثرگذار منطقه رابطۀ استراتژیک و عمیق دارد. برخی کشورها در سطح منطقه دربارۀ افغانستان از ایران مشوره و نظر میگیرند. ایران میتوانست که زمینۀ یک موافقه سیاسی را فراهم سازد. چنانچه اخیراً میزبان هیأتهای کابل و طالبان بود. اما از این نفوذ و جایگاهش استفادۀ لازم نکرده است. با خروج امریکا از افغانستان، ایران پس از پاکستان، بیشترین اثرگذاری، نقش و اشراف را بر قضایای افغانستان دارد. اما این نقش در راستای زدودن بحران و خشونتها استفاده نشده است. اکنون ایران در معرض یک تهدید کلان از جغرافیای افغانستان است. این تهدیدها با گذشت هر روز ابعاد روشنتری خواهد گرفت.