there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
مقاومت مردمی در خلای رهبری؛ راه حل چیست؟
03 July 2021
حمید فرهادی
به اساس گزارشها، نیروهای مقاومت مردمی در بخشهایی از بدخشان شکست سنگینی را متحمل شدهاند. در ولایتهای دیگر نیز این نیروها در خلای رهبری و عدم انسجام و هماهنگی قرار دارند. در جاهایی هم، نمایش مسلحانه، ترفندی شده برای عدهای که از دولت پول اوپراتیفی به جیب بزنند.
از سویی هم، طالبان با قوت در حال پیشروی هستند و مناطق زیادی را به تصرف درآورده اند. مجله فوربز گزارش داده است که تنها در ماه جون حدود ۷۰۰ لاری، هاموی و همچنین دهها وسایط زرهی و سیستمهای توپخانهای نیروهای دولتی بهدست طالبان افتاده است. بر بنیاد این گزارش، در سال ۲۰۱۸ نیروهای دولتی افغان با حدود ۲۶ هزار واسطهی نقلیه و جنگی بهشمول ۱۳ هزار هاموی عملیات میکردند. در حالیکه میتزر مینویسد که در مجموع ۲۵۰۰۰ هاموی تا سال ۲۰۲۱ به افغانستان منتقل شده است. در جریان نبرد شدید، دولت افغانستان بهطور معمول ۱۰۰ هاموی در هفته از دست میداد. همچنین، چند روز پیش بیز (پایگاه) در بغلان مرکزی با تمامی امکانات و تجهيزات به طالبان واگذار شد که در ۴۰ سال هیچ گروهی نتوانسته بود آنرا از نیروهای دولتی بگیرد. مقامهای محلی گزارش دادهاند که نیروهای دولتی بدون کوچکترین درگیری از این بیز عقب نشینی کردند و طالبان در بغلان مرکزی با تجهیزاتی که از این بیز بدست آوردند، قوت بیشتر گرفتند و حملاتشان را تشدید کردند.
این همه خبرهای بد، حکایت از یک وضعیت ناگوار و نگران کننده دارد. از یک طرف طالب به سرعت در حال پیشروی هستند، طرف دیگر دولت اراده سرکوب طالبان را نشان نمیدهد و نیروهای مقاومت مردمی با سوء مدیریت و کمتوجهی، در حال تضعیف و ازهمپاشی است.
در چنین وضعیتی، ضرورت یک دولت مقتدر و با برنامه است که نیروهای مقاومت مردمی را به خوبی مدیریت کند و نگذارد مورال نیروهای جنگی ضعیف شود. در مناطق زیادی، نیروهای دولتی بیزها و پوستهها را بدون شکلیک حتی یک گلوله رها کردند. چرا؟ چون به دولت اعتماد نداشتند که آنها را در مقابله علیه شورش طالبان کمک لوژیستیکی و تسلیحاتی کند. نیروهای دولتی همواره انتقادشان این بوده که وقتی در محاصره طالبان قرار میگیرند، از مرکز و مقامهای محلی کمک نمیرسد تا اینکه یا از سوی طالبان به رگبار بسته میشوند یاهم ناگزیر اند تسلیم شوند و تجهيزات دولتی را به این گروه واگذار کنند.
نیروهای مقاومت مردمی هم دیگر آن شور جنگیدن و به میدان برآمدن را ندارند. چرا؟ چون جنگ را توده مردم میکند، ادعای رهبری را یک نفر دارد و پولهای اپراتیفی را به جیب میزند. نیروهای مقاومت مردمی گفتهاند که طالبان تا دروازه شهرها رسیدهاند، اما کسی به آنها سلاح و مهمات نمیدهد تا از خود دفاع کنند. یک تعداد، خیزشهای مردمی را نمایشی ساختهاند برای قهرمانسازیهای پوشالی و بیموجب.
ادامه این وضعیت، برای توده مردم خطرناک و نگرانکننده است. کسانی که عامل این وضعیت هستند، تعهدی هم برای این کشور و آینده وطن ندارند. روز بد که بیاید، میروند به کشورهای دوم و سوم شان. اما توده مردم چه؟ امیدوارم همه، فکر روزهای بدتر را بکنیم. در عدم وجود یک دولت مقتدر و همهشمول، راه حل این است که یک آدرس واحد مردمی برای رهبری نیروهای مقاومت شکل گیرد. مانند دوران مقاومت که احزاب سیاسی در محور چند فرد برای یک هدف مشخص سلاح برداشتند و علیه طالب جنگیدند. در عصر حاضر هم همان چهرههای مقاومت میتوانند افراد مناسبی برای رهبری مقاومت مردمی باشند. بهتر است همه به این درک برسند که طالب دشمن مشترک است و باید در هرصورتی علیه این گروه ایستادگی شود. نباید اختلافهای سیاسی بهانهی باجدهی برای طالبان شود و سرنوشت دهه هفتاد و هشتاد تکرار شده و کشور در پرتگاه سقوط دوباره قرار گیرد.