شنبه, ۱ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

1

سال‌های تباهی

13 January 2019

مرادی، شنبه ۹۷/۱۰/۲۲

 

دهه ۱۸۶۰ که تا آغاز دهه ۱۸۸۰ میلادی ادامه داشت، ایام سرنوشت‌ساز و درعین‌حال، سال‌های تباهی برای افغانستان بود. «امیر دوست‌محمد خان» شاه افغانستان در سال ۱۸۶۳ میلادی برابر با ۱۲۴۲خورشیدی درگذشت و بحران سال‌های سلطنتش را برای فرزندانش به میراث گذاشت. فرزندان او نه تنها بحران را مدیریت نکردند بلکه افغانستان را در بحران دیگری که عبارت از آغاز جنگ‌های داخلی بود، فروبردند. «امیر محمدافضل ‌خان»، «امیر شیرعلی‌ خان» و «امیر محمداعظم‌ خان» فرزندان امیر دوست‌محمد خان و همچنین «امیرعبدالرحمان خان» فرزند امیر محمد‌افضل خان از بازیگران اصلی این بحران بودند. «سید جمال‌الدین افغان» نیز از بازیگران محوری این بازی به شمار می‌رفت اما او با توجه به وضعیت موجود، پای خود را از این بازی کشید و مدتی در یکی از مناطق قندهار گوشه‌نشینی اختیار کرد و کتاب «آئینه عارفان» را نوشت. اما در این میان، فرزندان امیر دوست‌محمد خان و نوه‌اش عبدالرحمان خان تا آخرین لحظه با هم دست‌وپنجه نرم کردند که در نخست به پیروزی امیر شیرعلی خان و سپس به جنگ دوم افغان و انگلیس منجر شد. بر اثر سه دهه درگیری بین خاندان بارکزایی، هزاران هزار انسان کشته شدند و افغانستان نیز به ویرانه تبدیل شد. «یعقوب علی خوافی» در چندین جای کتاب «پادشاهان متأخر افغانستان» از جمله صفحه ۳۹۹، «نورمحمد نوری» در جای جای کتاب «گلشن امارت» از جمله صفحه ۲۷۹ و «محمدیوسف هروی» در «عین‌الوقایع» صفحه ۷۶، کامل‌ترین گزارش از داستان خون‌ریزی فرزندان امیر دوست‌محمد خان را ارائه کرده‌اند اما در این میان، نویسنده گلشن امارت که خود از نزدیک شاهد تباهی افغانستان بوده، جزئیات بیشتر این دوره را گزارش داده است. به گفته نوری، خانواده‌های وابسته به جناح‌های درگیر در شهر قندهار، چنان با هم دشمنی می‌ورزیدند که از پشت بام‌ها، به خانه‌های یکدیگر سنگ و آتش پرتاب می‌کردند. وقتی جنگ دوم افغان و انگلیس نیز بر افغانستان و مردم آن تحمیل شد، ویرانی این کشور سرعت بیشتری گرفت و مردم بیش از پیش به فلاکت افتادند.

در پایان این دوره یعنی در سال‌های ۱۸۷۸ تا ۱۸۸۰ که جنگ دوم افغان و انگلیس در همین برهه اتفاق افتاد، یک عکاس ایرلندی به اسم «جان برک» هم به افغانستان آمد و عکس‌های زیادی از مناطق مختلف این کشور تهیه کرد. این تصاویر علاوه بر این که منبع خوبی برای مردم‌شناسی افغانستان به شمار می‌رود، تباهی و سیاه‌روزی افغانستان و مردم آن را نیز نشان می‌دهد که زمامداران این کشور، چه بلای بر سر مردم آورده بودند. همه‌ی تصاویر جان برک که به ده‌ها عکس می‌رسد، گواه بر روزگار تلخ افغان‌ها است اما من سه تصویر از سه ناحیه مختلف افغانستان یعنی قندهار، ننگرهار و کابل را انتخاب کردم تا سندی بر این ادعا باشد. در تصویر قندهار، ویرانی این شهر مشهود است. در عکس کابل، یک خانواده فقیر و مستضعف به تصویر کشیده شده که نمونه‌ای از وضعیت خانواده‌ها در آن سال‌ها است. در تصویر ننگرهار نیز بازار پُر رونق و مشهور جلال‌آباد دیده می‌شود که حاکی از رکود اقتصادی و بیکاری مردم این دیار است. این بود برگی از تاریخِ نه چندان دور افغانستان که در آن سال‌ها، چه بر سر مردم این کشور آمده بود. البته افغانستان پیش از سال‌های تباهی که ذکر آن رفت، بارها بحران‌ها را به خود دیده بود؛ همان‌طور که پس از سال‌های تباهی نیز بارها و بارها در بحران فرورفت و اکنون نیز به نظر می‌رسد که تداوم همان بحران‌ها باشد.

تاریخ,سال های تباهی