there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
پیامدهای سهمیهبندی کانکور و فروپاشی نهادهای آموزشی
13 July 2019
خدایار نایب زاده
کسانیکه با نمرات بالا در کانکور بینتیجه ماندند و به جایشان افراد دیگری با نمرات پایینتر از معیار، شامل بهترین دانشکدهها شدند، باید یخن رییسجمهور غنی و حامیان طرح سهیمهبندی کانکور را بگیرند و از آنها جواب بخواهند.
زمانیکه طرح سهمیهبندی کانکور مطرح شد با واکنشهای گستردهٔ مردمی مواجه گردید. معاونیت دوم ریاست جمهوری، دفتر سخنگوی ارگ و وزارت تحصیلات عالی از این طرح دفاع کردند و گفتند که برداشتها از سهمیهبندی کانکور نادرست و غلطاند. حالا که نتایج اعلام شده، این بزرگواران بیایند یا این غلط را درست ثابت کنند و یا بپذیرند که اشتباه کلان را مرتکب شدند.
تطبیق طرح سهمیهبندی کانکور ثابت کرد که خیانت و جفای بزرگی به حق جوانان با استعداد، درسخوان و پُرتلاش صورت گرفته است که قابل جبران نخواهد بود. چرا؟
به طور مثال پیش از این، پدر یک جوان روستایی و فقیر با فروش علف، بز و گندم، فرزندش را به شهر میفرستاد تا آمادهگی کانکور بگیرد، درس بخواند و آیندهاش را تضمین کند. دلیلش هم باورمندی به آزمون کانکور و رقابت آزاد بود.
اینجوان با امکانات اندک و شرایط نامساعد، بیوقفه درس میخواند. جمعه و رخصتی نداشت، آرامش و خواب نداشت، غذا و فضای مناسب نداشت و پول لازم نداشت؛ ولی به تواناییاش باور داشت و بُردش هم در همین بود. اکنون با سهمیهبندی کانکور نتیجهٔ این تلاشها با شک و تردید به همراه است؛ زیرا ممکن است که نمره بگیرد ولی به دانشگاه راه نیابد.
یک دانشآموز با سختکوشی و دشواری آمادهگی کانکور میگیرد و با کسب ۳۰۰ نمره بینتیجه میماند و به جایش فرد دیگری با ۱۷۵ نمره وارد بهترین دانشکده میشود در حالیکه نه زحمت کشیده و نه هم شرایط لازم را برای ورود به دانشگاه دارد. تبعات این کار را در میان سایر دانشآموزان مکاتب در نظر بگیرید که چقدر کُشنده است.
شرایط اقتصادی و سطح زندهگی مردم افغانستان برای همهٔ ما معلوم است که تعریفی ندارد. وقتی یک دانشآموز تمام زندهگیاش را به درس اختصاص میدهد. خانوادهاش هم تمام نابسامانیها را به جان میخرد و از کار وی میگذرد تا فردای او متفاوتتر رقم بخورد؛ اما به بنبست میخورد. چه ذهنیتی به آنها خلق میشود و این ذهنیت جامعه را به کدام سمتو سو میبرد.
آیا میدانید که با این کار از یک جوان چه میسازید و چه سرنوشتی تلخ در انتظار او است.
معلوم است که این جوان یا چوب سوخت استخبارات منطقه، یا جذب گروههای تروریستی، یا قاچاقبر مواد مخدر، یا معتاد، یا سارق، یا طعمه دریاها، یا جنایتکار و یا قسیالقلب خواهد شد که پیامدش برای کشورمان ویرانگر و فاجعهبار است.
باورمندی مردم به مکتب و دانشگاه یکی از سرمایههای اجتماعی ما است که باید تقویت شود نه اینکه با طرحهای مخرب تضعیف گردد. کشورهای دیگر روی سرمایههای اجتماعیشان هزینه میکنند، پالیسی میسازند و عملی مینمایند؛ اما ما برعکس آن عمل میکنیم.
آسیب روحی و روانی سهمیهبندی کانکور در کنار سایر دشواریها و مشکلات برای دانشآموزان جبران ناپذیر و تاسفبار است. چون دیگر معیار رقابت و نمره نمیباشد تا جوانان با باورمندی درس بخوانند و به نتایج آن باورمند باشند.
متأسفانه حکومت به جای سهولت و فراهمسازی شرایط بهتر تحصیلی به جوانان، میکانیزمی را طرح میکنند که فرصتهای تحصیلی را غیر رقابتی، مصلحتی و بیتأثیر میسازد تا زمینه را برای جذب افراد بیسواد و ضعیف در نهادهای تحصیلی فراهم نماید.
شما تصور کنید کسی را که از طریق سهمیهبندی کانکور به دانشگاه راه مییابد و فردا ادعای انجنیر بودن، داکتر بودن و تخصص مینماید. وای به حال کسانیکه به اینها مراجعه میکنند؟
باید برای رفع سؤتفاهم یادآور شوم که هیچکس مخالف باسواد شدن هموطنان محروم ما در هیچ گوشهٔ کشور نیست و نخواهد بود؛ ولی راهش این نیست. باید برای آنها فرصتهای بهتر ایجاد شود تا آماده آزمون کانکور و پیشبرد درس دانشگاه شوند نه اینکه اتومات دانشگاه بروند و با دلسوزی مدرک بگیرند.
در این صورت، نتیجه کار فراغان سهمیهبندی کانکور فروپاشی سیستم، نظام و نظم جامعه خواهند بود. لطفأ این طرح را ساقط کنید.