there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
طالبان؛ نسخۀ نامنعطف مجاهدین
21 August 2022
محمد جاوید امیری
ویدیویی از محمدیونس قانونی، عضو جمعیت اسلامی، از دورۀ «جهاد» منتشر شده که در آن از برنامۀ پایهپرانی «شورای نظار» در سروبی و تحرکات نظامی علیه رژیم حزب دموکراتیک خلق در شمال سخن میزند.
این ویدیو میان کاربران شبکههای اجتماعی افغانستان بازتاب گسترده یافته است. برخی با یادآوری از پایهپرانی در ولایات شمالی و مرکزی در دورۀ جمهوریت میگویند که هیچ تفاوتی میان طالبان و مجاهدین پیشین نبوده است.
واقعیت این است که طالبان زادۀ تفکر و عمل مجاهدین هستند. بسیاری از بنیانگذاران تحریک طالبان، عضو احزاب هفتگانۀ جهادی بودند که ظاهراً از جنگهای داخلی، بیبرنامهگی و خودخواهی رهبران جهادی، به ستوه آمده و تحریک طالبان را پایهگذاری و راهاندازی کردند. طالبان در جنگ دو دهه قدم به قدم راه مجاهدین را تعقیب کردند. پایگاهها، جغرافیای تحت کنترل و شیوۀ جنگ چریکی و پارتیزانی طالبان، روبرداشت از عملکرد مجاهدین پیشین بود. تنها نوآوری طالبان، حملۀ انتحاری بود که نقش بسزایی در پیروزی در برابر امریکا و دولت مورد حمایتش در کابل داشت.
هر دو جریان طالبان و مجاهدین از پاکستان سازماندهی و مدیریت میشدند. با این تفاوت که یکی در برابر شوروی پیشین میجنگید و دیگری در برابر امریکا و متحدانش در سازمان اتلانتیک شمالی (ناتو). هر دو حامیان نیرومند اقتصادی در جهان عرب داشتند. القاعده متحد و همپیمان هر دو جریان جهادی در دوران جنگ بود.
برخی رهبران جهادی افغانستان، در سختگیری در اجرای شریعت و انعطافناپذیری با ارزشهای جدید، دست تمام جریانهای رادیکال و تندرو جهادی را در جهان از پشت بسته بودند.
هنگامیکه مدیر خبر روزنامۀ ماندگار بودم، روزی در کابل مهمان بسمالله محمدی وزیر دفاع پیشین شدیم. بسمالله خان با یادآوری از اشتباهات و خطاهای مجاهدین گفت: نخستین مکتب را در پنجشیر من به آتش کشیدم!
تجربۀ چهارسالۀ حکومتداری در کابل و پنج ساله مقاومت مسلحانه در برابر طالبان اما، جریانهای جهادی را واقعبینتر، پختهتر و معتدلتر ساخت. مسعود دورۀ جهاد با مسعود دورۀ مقاومت فرسنگها فاصله دارد؛ چنانچه استاد سیاف دورۀ جهاد با استاد سیاف دورۀ جمهوریت. در دورۀ جهاد سیاف دوستی با غیرمسلمانان را خلاف شرع میدانست، اما در دورۀ جمهوریت، او تا آخر یکی از متحدان ثابت قدم امریکا، ناتو و دولت مورد حمایتش در افغانستان ماند. با رفتن امریکا از افغانستان، استاد سیاف نیز راه «هجرت» در پیش گرفت و به دهلی رفت.
در دورۀ جدید، برخی سران مجاهدین به چهرههای تکنوکرات و سکولار مبدل شدند. برخی از آنها از گذشتۀ جهادی و سیاسیشان اظهار ندامت کردند. برخی در حلقات نزدیک با جریانهای چپ همسویی نشان دادند و برخی هم تا آخر از تجارت قومی و سیاسی به نام اسلام و جهاد دریغ نورزیدند.
اما طالبان برخلاف مجاهدین، یک قدم هم از خطوط فکری، ایدیولوژیک و قبیلهایشان عقب ننشستهاند. هیچ تفاوتی میان نسخۀ دهۀ ۹۰ و ۲۰۲۲ طالبان وجود ندارد. در این سه دهه، هیچ تغییری در برداشت و قرائت تحریک طالبان به ارزشهای جهانی به میان نیامد و به همین دلیل است که افغانستان پس از پیروزی طالبان به تاریکترین دورۀ تاریخ معاصرش رسیده است. انزوای کنونی افغانستان در تاریخ بیسابقه است. در دور اول حاکمیت طالبان شماری از کشورها از جمله پاکستان، امارات، عربستان و ترکمنستان رژیم طالبان را در کابل به رسمیت شناخته بودند در حالیکه این دور همۀ کشورها دربارۀ به رسمیت نشناختن طالبان اجماع دارند. اما با این وضع، طالبان حاضر نیستند که به مطالبات جهانی و درخواستهای مردم افغانستان پاسخ بدهند. آنها راه غلط خودشان را میروند و ادامۀ این راه کج نتیجهای جز انزوا، تحقیر و عقبگرد جبرانناپذیر افغانستان ندارد. طالبان درخواستهای مشروع داخلی و جهانی دربارۀ بازکردن مکاتب دخترانه، تشکیل دولت همهشمول، جلوگیری از مبدلشدن افغانستان به پایگاه القاعده و دیگر تروریستان جهانی را «مغایر شریعت» میدانند و تأکید میکنند که فشارهای جهانی سبب نخواهد شد که روی «ارزشهای اسلامی» معامله کنند.
طالبان شاید مانند جریانهای جهادی روزی در برابر پدیدههای مدرن منعطف شوند، اما انعطاف دیرهنگام سودی در پی نخواهد داشت. مشکل کلان در افغانستان این است که هیچ جریانی حاضر نیست از اشتباهات ۵۰ سالۀ سیاسی درس بگیرد، حتی طالبان که با همین اشتباهات، زمینۀساز سقوط رژیم شان در دهه ۹۰ شدند.