there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
نقش غنی در سقوط جمهوریت کمتر از طالبان نبود
16 August 2022
خدایار نایبزاده
آقای غنی، رییس جمهور فراری افغانستان در آخرین مصاحبهاش با «تلویزیون سی ان ان» بازهم فرارش را توجیه کرد و گفت که دفاع از کشور به دلیل فروپاشی امنیتی «ناممکن شده بود» و او با فرار از افغانستان، طالبان را از «لذت تحقیر رئیس جمهور افغانستان» محروم کرده است. در حالیکه آقای غنی قبل از سقوط جمهوریت گفته بود که “هیچ قدرتی در جهان نمیتواند مرا متقاعد به سوار شدن بر هواپیما و ترک کشور کند. من این کشور را دوست دارم و در دفاع از آن جان میدهم.”
اگر از تناقضگوییهای رییس جمهوری فراری افغانستان بگذریم در واقع آقای غنی معمار اصلی سقوط جمهوریت است و این فروپاشی از درون نظام در سالهای ریاست جمهوری وی رقم خورد که به خلق فاجعه پانزدهم اگست انجامید. او به اندازه طالبان در سقوط جمهوریت نقش داشت.
آقای غنی در این مصاحبه میگوید که دفاع از کشور به دلیل فروپاشی امنیتی ناممکن بود و این حرفش کاملاً درست است اما پرسش جدی این است که آیا سقوط جمهوریت یک شبه اتفاق افتاد که قطعاً پاسخ منفی است. پس سقوط چگونه رقم خورد؟
آقای غنی عقدهمندانه جنرالان مسلکی و کارآموزده را به تقاعد سوق داد و افراد غیر مسلکی و کمتجربه را جایگزین آنها ساخت. ارتش افغانستان را سیاسی کرد و قدرت سوق و اداره را از نهادهای امنیتی گرفت. آقای حمدالله محب را که تخصص کمپیوتر ساینس دارد و تجربه کار در نهادهای امنیتی نداشت به حیث مشاور امنیت ملی افغانستان مقرر نمود و بعداً تمام صلاحیت نهادهای امنیتی و دفاعی کشور او را به سپرد. وزیران دفاع و داخله و رییس امنیت ملی در نقش کارمند شورای امنیت وظیفه میکرد نه یک نهاد امنیتی دارای حوزۀ صلاحیت تعریف شده. از جانب دیگر آقای غنی بزرگترین مانع روند مصالحه افغانستان بود و او عملاً این پروسه را تخریب میکرد و بقایش را در آن میجست. او باور داشت که تحت هر شرایط آمریکاییها از سقوط افغانستان جلوگیری میکند و به این دلیل برایش زمان میخرید و طالبان هم در پی ضایع وقت بود. بلاخره غنی هم میدان جنگ را باخت و هم میز مذاکره را و در فرجام هم اولین کسی بود که جول و پستکش را جم کرد و افغانستان را ترک نمود. در چنین حالت به قول آقای غنی دفاع از کشور به دلیل فروپاشی امنیتی ناممکن بود.
او میتوانست در جایگاه رییس جمهور افغانستان اجماع سیاسی و بسیج ملی را بر علیه طالبان شکل دهد، فشار جنگ بر طالبان و تمرکز روی مذاکرات دوحه را همزمان پیش ببرد تا این گروه فکر پیروزی نظامی را از سر بیرون میکرد و همه چیز پای میز مذاکره کشانیده میشد. در این صورت طالبان حاضر به راه حل سیاسی و مشارکت در قدرت میگردید و از سقوط فاجعهبار جمهوریت و فروپاشی کامل نظام به این شکل جلوگیری صورت میگرفت. اما، غنی بقای خودش را با جمهوریت یکی تعریف کرده بود. به این دلیل او با اقدامات خیرهسرانه، لجوجانه، یکجانبه و ناسنجیدهاش در واقع زمینههای سقوط جمهوریت را از درون نظام مهیا ساخت و به طالبان قدرت مانور نظامی داد تا در پانزدهم اگست افغانستان را زمینگیر کند. بناً آقای غنی مسوول درجه یک فروپاشی کامل نظام و پیامدهای فاجعهبار آن است. اما، در پانزدهم آگست مردم افغانستان با چه سرنوشتی دچار شد؟
طالبان «پانزدهم اگست» را به قول خودشان روزی «پیروزی مجاهدین و پایان اشغال افغانستان» نامیدند و از آن تجلیل به عمل آوردند. اما، این روز برای مردم افغانستان و نسل جوان کشور پیامآور یک فاجعه تمام عیار، شکست یک ملت و نابودی نظام جمهوریت است که در 20 سال پسین با خون دهها هزاز سرباز و فرزندان مردم افغانستان آبیاری شده بود و در «پانزدهم اگست 2021» ساقط شد، نظام با تمام دستاوردهایش فروپاشید و کمر افغانستان نوین شکست.
به این خاطر، جشن پیروزی طالبان در روز سقوط جمهوریت بربادی چندین نسل جوان افغانستان را به رٌخ کشید. روزیکه روحیه یک ملت شکست. امید چهل میلیون انسان به زندگی و آینده از دست رفت. هشت میلیون انسان در گوشه و کنار جهان آواره شد. افغانستان به جهنم زندگی تبدیل گردید. زنان و دختران به زندگی قرون وسطایی و قبل از ظهور اسلام در شبه جزیره عرب برگشت. نیروهای جوان، متخصص، تحصیلکرده و باتجربه در نهادهای دولتی و غیر دولتی به اقسا نقاط جهان پراکنده شدهاند. ارتش آبدیده و آموزش یافتۀ افغانستان فروپاشید و افغانستان به کشوری بدون نظام و مردمش به اتباعی بدون حقوق انسانی مبدل گردید. این روز برای طالبان جشن و برای مردم افغانستان تداعیکنندۀ سیاهترین رویدادِ تاریخ است که افغانستان را به «دهه 70» یعنی کشوری بی نظام، بدون قانون اساسی و دچار هرج و مرج سیاسی کشانیده شد.