there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
امرالله صالح: کلید صلح در راولپندی است
29 January 2019
امرالله صالح، معاون نخست اشرفغنی در انتخابات پیش روی ریاست جمهوری در واکنش به اظهارات زلمیخلیل زاد نمایندۀ ویژۀ امریکا در امور صلح افغانستان، گفته است که کلید صلح در کابل نه، در راولپندی است.
زلمی خلیلزاد دیشب اعلام کرد که نمایندگان امریکا و طالبان درباره چارچوب کلی صلح به توافق رسیدهاند. آقای خلیل زاد گفت که کلید صلح در کابل است.
اما امرالله صالح معاون تیم انتخاباتی اشرفغنی در پیامی در صفحۀ فیسبوکش گفته است که شنیدم که گفته شد کلید صلح در کابل است؛ متاسفانه این یک ارزیابی بسیار سطحی است. اراده و آرزوی صلح در شریانهای وجود هر فرد این وطن است؛ ولی کلید صلح در راولپندی است، نه در کابل. کابل برای صلح نیت قوی و اراده داشته و دارد؛ اما بارها و بارها این اراده مردم افغانستان برباد رفته است؛ زیرا در لحظههای حساس بهجای اتفاق و دوراندیشی از هم پاشیدهایم و قربانی دامهای بزرگ دیگران شدهایم و یا نتوانستهایم پشت صحنه را تحلیل نموده و بخوانیم. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که افغانستان قربانی نه بلکه متهم و مظنون است. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، یعنی اینکه آغازگر توطیهها و دسیسهها ما بوده ایم، نه دشمن و نه بیگانه. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که اسلام آباد و دستگاه سبوتاژ ضد افغانستان را در آن کشور برات میدهیم و گناهان نا کرده را به شانههای این ملت مظلوم میاندازیم. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است همان روایت قدیمی حیله گران را میپذیریم که میگفتند ما در عقب این فاجعه نیستیم، بلکه مشکل در خود افغانهاست. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است، معنایش این است که ده ها هزار فرزند این خاک در تجاوز کشته شدند نه در دفاع. اگر بپذیریم که کلید صلح در کابل است معنایش این است که مانع صلح ما استیم و ازین کلید کار نمیگیریم و تاحال گذاشته ایم که صلح پر پس در های توطیه و دسیسههای ما قفل و بسته بماند. پس بیایید کلمات و اصطلاحاتی را که در ارتباط به ما گفته میشود جدی بگیریم.
او گفته است که درین لحظات خیلی حساس باید عمیق و دور اندیش بود. جان مطلب و اصل بحث این نیست که امروز در ارگ کیست. موضوع را باید تفکیک نمایید. در اصل دشمن نمیخواهد ارگ تصمیم گیر باشد. اینکه بر کرسی ارگ کی نشسته بحث ثانوی و دوم است. تلاش این است که مانند سالهای دهه نود ارگ و کابل نه در محور تحولات بلکه در حاشیه تحولات قرار گیرد و مرکز ثقل تصمیم گیریها و رشته سرنوشت ما به بیرون انتقال یابد. درین لحظات حساس است که ما باید اختلاف خویش با محمد اشرف غنی را از اختلاف خویش با عزت پایتخت و عزت دارالحکومت افغانستان تفکیک نماییم. شما خوب فکر کنید دشمن چه میگوید. دشمن میگوید من حاضرم کشتار خارجی و امریکایی را همین لحظه توقف بدهم و هر نوع ضمانت که خارجیها میخواهند در اختیارشان قرار بدهم، ولی یک لحظه حاضر نیستم که کشتار افغانها را توقف بدهم الی اینکه به روایت و فلسفهای من تسلیم شوند. دشمن میگوید من ضمانت میدهم که دیگر در هیچ کجای دنیا نه حمله کنم و نه کسی را اجازه حمله بدهم ولی حاضر نیستم دست از بربادی افغانستان بردارم تا زمانیکه کابل اراده ای مرا بر سرنوشت اش بپذیرد. این در حقیقت پیشنهاد صلح نه بلکه پیشنهاد تسلیمی و تهدید است. آنچه را که با خون دفاع شده است نباید با رنگ قلم از دست داد. صلح نیاز همه ای ماست ولی آنچه را که طالبان و پاکستانی ها به عنوان بسته ای صلح نه به ما بلکه به امریکا داده اند بسته ای تسلیمی و ذلت است. لحظه ها حساس اند و عشق به وطن درین لحظه ها به آزمایش گرفته میشود. انهایی که کابل را متهم به سنگ اندازی می نمایند یا آگاهانه یا نا آگاهانه روایت دشمن را تحکیم می بخشند و خود را متهم و گناهکار قلمداد می نمایند. ما درین همه فاجعه و ماجرا مظلوم بوده ایم و اگر قرار داد صلح ایجاد میشود ما باید به عنوان مظلوم و قربانی مکافات شویم به اینکه به عنوان متهم آگاهانه و عمدی یا نا دانسته و غیر عمدی محکوم به پذیرش آنچه تاریخ آنرا به حدر رفتن رنج و قربانی های ما خواهد خواند شویم. این موقف اصولی من بوده و است و هیچ ربطی به جایگاه کنونی من در مباحث انتخاباتی ندارد. محمد اشرف غنی میگوید من به عنوان رییس جمهور افغانستان باید امنیت و عزت ملت را در بستۀ صلح تضمین نمایم. اینکه طالب با خارجی صلح میکند و حاضراست او را حرمت کند و حمله بر ما را تا تحمیل خواستههایش به کشتار ببرد صلح نیست بستۀ تسلیمی است که مهندس و طراح آن نه چندتا نیمچه ملای افغانی بلکه جنرال راولپندی اند.