جمعه, ۷ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

5

اتحاد داعش و اویغورها در افغانستان

25 July 2022

غلام غوث عمری

با گذشت نزدیک به یک سال از تسلط طالبان در افغانستان، شرایط و محیط مناسب برای جنگ جویان اسلام گرا در حال شکل‌گیری است. در اوایل فیبروری سال جاری، سازمان ملل اولین گزارش خود را درباره تروریسم پس از خروج ایالات متحده از افغانستان نشر کرد و برخی از روندهای در حال ظهور را بیان نمود.  نکته اصلی این بوده که افغانستان بار دیگر در حال تبدیل شدن به یک پناگاه امن برای تروریست‌های خارجی و منطقه‌ای می‌باشد.

علیرغم وعده‌های طالبان مبنی بر عدم اجازه حضور شبه نظامیان خارجی در کشور، القاعده، جنبش اسلامی ترکستان شرقی، دولت اسلامی شاخه خراسان (داعش)  و بسیاری دیگر از سازمان‌های هراس افگن همچنان در قلمرو افغانستان فعالیت دارند. اگرچه رهبری طالبان بارها ادعا کرده اند که هیچ جنگجوی القاعده در افغانستان حضور ندارد، سازمان ملل متحد به طور مداوم حضور آنها را در افغانستان در 15 ولایت ارزیابی نموده است. در عین حال، داعش به استخدام مجدد در صفوف خود ادامه می‌دهد و بیش از هر زمان دیگری حملاتی گسترده و پیچیده‌ای را سازمان دهی می‌کند. بر اساس گزارش سازمان ملل، عضویت این گروه از ماه اگست سال گذشته تقریباً دو برابر شده و این گروه اکنون از هسته داعش در سوریه نیز کمک مالی دریافت می‌کند.

با جان گرفتن داعش، همه قراین حاکی از آن است که تاریخ یک بار دیگر در افغانستان تکرار خواهد شد. نهادهای تحت حاکمیت طالبان ضعیف بوده و اقتصاد کشور در حال فروپاشی می‌باشد. همه اینها در بحبوحه افزایش بحران بشردوستانه و مهاجرت دسته جمعی افغان‌هایی که تحصیل کرده اند یا شانس زندگی بهتر در خارج از کشور دارند، صورت می گیرد. این کشور را به شدت آسیب‌پذیر می‌کند تا بار دیگر وارد درگیری‌های درونی میان گروه‌های مختلف اسلام‌گرا شوند که برخی از آنها بر اساس خطوط قومی یا صرفاً بر اساس ایدئولوژی‌های متفاوت تقسیم شده‌اند. به بیان ساده، شرایط برای افغانستان مهیا است تا دقیقاً به همان مکانی تبدیل شود که همه پیش از آن هراس داشتند: یک پناهگاه امن و مصون برای گروه های تروریستی.

طالبان ممکن تلاش اندکی برای راضی کردن ایالات متحده یا پایبندی به تعهدات خویش به واشنگتن باشد، اما این گروه قطعاً در تلاش است تا با چین سازگار شود.

 پکن احتمالا بهترین گزینه طالبان برای به دست آوردن مشروعیت و مصارف باشد. تاریخچه روابط عملگرایانه آنها به عنوان مبنای مفیدی برای توسعه روابط آنها است. اگرچه پکن تا کنون از به رسمیت شناختن مستقیم دولت طالبان خودداری کرده است، رسانه های چینی از این فرصت استفاده کرده اند تا فرصت های اقتصادی را که رهبری طالبان برای چین ارائه می دهد، به ویژه برای استخراج لیتیوم، که اکنون در خط مقدم روابط در حال توسعه آنها به نظر می رسد، برجسته کنند. با این حال، چین به صراحت اعلام کرده است که منافع امنیتی این کشور در مرکز تعاملش با این گروه قرار دارد و به نظر می‌رسد که طالبان به آن واکنش نشان داده است.

بر اساس گزارش سازمان ملل، «هیچ نشانه‌ای وجود ندارد که نشان دهد طالبان اقداماتی را برای محدود کردن فعالیت‌های تروریست‌های خارجی در کشور انجام داده باشد.  با این حال، جزئیاتی در این گزارش وجود دارد که خلاف این را نشان می‌دهد و حاکی از آن است که طالبان در حال اعمال محدودیت‌های عملیاتی علیه جنبش اسلامی ترکستان شرقی که مورد علاقه خاص چین است، می باشد. گروه اسلامگرایی اویغور اکنون از پایگاه سنتی خود در مرز با چین  ولایت بدخشان به سایر مناطق افغانستان، یعنی بغلان، تخار و سایر ولایات شمالی منتقل شده است.

این که آیا طالبان قادر به مهار جنبش ترکستان شرقی و عمل به وعده‌های خود به چین مبنی بر عدم تسهیل هیچ شبه‌نظامی اویغور در خاک افغانستان است، بسیار پیچیده به نظر میرسد. به طور خاص، برخی از کشورهای عضو سازمان ملل مدعی هستند که این گروه با القاعده، طالبان پاکستان و جش محمد برای انجام حملات در پاکستان همکاری می کند. تفاقی که برای روابط چین و طالبان یک تحول مضر خواهد بود، برخی از اعضای  حزب ترکستان شرقی  ظاهراً قصد دارند “برای جهاد به سین کیانگ بازگردند.”

با این حال، ظهور داعش ممکن بزرگ‌ترین چالش برای طالبان در حفظ کنترل شبه‌نظامیان اویغور باشد. داعش، طالبان را به اندازه کافی رادیکال نمی داند و از این رو سعی دارد مشروعیت و حکومت این گروه را تضعیف کند. در واقع نشانه‌هایی وجود دارد که نشان می‌دهد داعش تلاش کرده است تا از شرایط وخیم در افغانستان استفاده کند. بنا بر گزارش ها، این گروه جنگجویان جنبش ترکستان شرقی را تحت رهبری یک «تیم اویغور» به خدمت گرفته است. در واقع داعش و برخی گزارش‌های رسانه‌ها ادعا کرده‌اند که یک بمب‌گذار انتحاری که به یک مسجد شیعیان در قندوز حمله کرد و ده‌ها نفر را در اکتبر 2021 کشت، یک اویغور قومی اهل سین‌کیانگ بود، اگرچه مشخص نیست که آیا او یکی از اعضای سابق حزب ترکستان شرقی بوده است یا خیر.

همه اینها نشان دهنده حضور داعش به شبه نظامیان اویغور در افغانستان است. از یک سو این تعجب آور نیست. داعش حداقل از سال 2017 از سیاست چین در سین کیانگ به‌عنوان هدفی برای تجمع در تبلیغات خود استفاده کرده است. علاوه بر این، داعش احتمالاً تشخیص داده است که حمله به چین از افغانستان برای طالبان به قیمت یکی از قدرتمندترین متحدانش تمام خواهد شد و مشروعیت آن را به شدت تضعیف می‌کند. هدف داعش به شدت در تلاش برای رسیدن به آن است. بنابراین سؤال این است که آیا داعش می‌تواند جاه‌طلبی‌های خود را برای ستیزه‌جویی اویغور محقق کند؟

بر اساس شواهد گذشته این اصلا غیرممکن نیست. با دوستی بیشتر طالبان و پکن، این احتمال وجود دارد که برخی از جنگجویان جنبش ترکستان شرقی این موضوع را نگران کنند و تصمیم بگیرند که به رقیب اصلی طالبان، داعش  بپیوندند. با این حال، در چنین سناریویی، این تنها چین نخواهد بود که متحمل عواقب خواهد شد. همانطور که تاریخ نشان می دهد، آنچه در افغانستان اتفاق می افتد به ندرت در آنجا باقی می ماند و به احتمال زیاد پیامدهایی های بر منطقه و جهان خواهد داشت.

 

افغانستان,اویغورها,چین,خبرگزاری کشور,داعش,طالبان,کشور نیوز