there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
وقتی ساختار نظام قربانی رقابت شخصی ۳ تن شد
15 July 2022
امیری
آنچه جیمز دابنز رییس هیأت امریکایی در نشست بن در مصاحبه با افغانستان انترنشنال فرمود، گپ تازهیی نداشت. اما همزمانی اظهارات وی با خشم ناشی از حذف مردم از صحنۀ سیاسی، بهاهمیت سخنان وی افزوده است.
۲۰ سال پیش کمتر کسی دربارۀ مزایا و معایب نظام متمرکز در افغانستان میدانست. مخصوصاً آنهاییکه مست پیروزی بودند، اهمیتی بهنوعیت نظام و ساختار دولت نمیدادند. آنها میپنداشتند تحت هر شرایطی و تحت هر نوع نظامی، حاکمیت و قدرت مطلقۀ آنان تداوم خواهد یافت و هیچ نیرویی توانایی بهحاشیه راندن آنان را نخواهد داشت. اما دیری نگذشت که متوجه خطای سیاسی خویش شدند و درک کردند که تمرکز قدرت در ارگ و برپایی نظام شاهی زیر نام جمهوری، چه بلایی بر سر افغانستان آورده است.
اگر افغانستان یک نظام مردمسالار داشت که در آن قدرت به گونۀ سراسری تقسیم میگردید و مردم احساس مالکیت و مشارکت میکردند و سرنوشت نظام بسته به یک فرد و ارگ نمیبود، امروز یکشبه همۀ دستآوردها نابود نمیگشت و نهادها و ادارهها فرو نمیپاشید. اما متأسفانه نظام شاهی- جمهوری سبب شد که با فرار یک تن افغانستان فروبپاشد و ۵۰ سال به عقب برگردد.
چهرههای جوانیکه دو دهه پیش به قدرت رسیدند، از تجربۀ لازم سیاسی و حکومتداری برخوردار نبودند و با زوقزدگی مفرط از پیروزی ناباورانه و درس اشتباه از جنگها و منازعات دهۀ ۹۰، تلاش کردند یکشبه فصل منازعه تاریخی را ببندند و باب تازهای را در تاریخ معاصر افغانستان بگشایند. اما دیری نگذشت که متوجه خطای سیاسی شان شدند.
داکتر عبدالله عبدالله باری اعتراف کرد که بزرگترین اشتباه وی معرفی حامد کرزی بهعنوان رهبر افغانستان در نشست بن بوده است. او گفت که بهخاطر حمایت از کرزی، خود را نمیبخشد. (ده سال پیش در مراسم یادبود از احمدشاه مسعود در تالار دانشگاه طبی کابل)
محمد یونس قانونی مدعی است که وی تنها کسی بود که تا آخر خواهان نظام پارلمانی در افغانستان بود؛ اما مارشال قسیم فهیم و داکتر عبدالله عبدالله بیش از دیگران با نظام پارلمانی و صدارتی مخالف بودند. زیرا به گفتۀ قانونی، آنها فکر میکردند که قانونی صدارت را برای خود میخواهد و برای خود کسر شأن میدانستند، قانونی در سمتی بالاتر از آنها قرار گیرد. (مصاحبه با نویسنده در سال 2018)
یعنی نوعیت نظام قربانی رقابت شخصی دو سه چهرۀ تأثیرگذار شده است.
نمایندگان جامعۀ بینالمللی هم در اساسگذاری ساختارهای پسا 2001 نقش برجسته داشتند. آنها برخلاف ادعاییکه میکنند، در تسوید و تدوین قانون اساسی، نوعیت نظام و اساسگذاری افغانستان جدید در بن نقش برجسته و تعیینکننده داشتند. خلای نبود چهرههای اثرگذار و کارفهم در سطح ملی زمینۀ مداخله و نفوذ آنان را تسهیل و فراهم ساخته بود. زلمی خلیلزاد فرستادۀ سابق امریکا در نقش رییسجمهور در سایه عمل کرده است. او حتا در تعیینات و تغییرات در کابینه، ولایات و نهادهای افغانستان نفوذ کرده و برنامههای خویش را اعمال کرده است.
در عین حال، اکنون پس از فروپاشی افغانستان و از بین رفتن نهادها، زیربناها و دستآوردها، جیمز دابنز نماینده سابق امریکا در نشست بن، نظام فدرالی را برای افغانستان تجویز میکند. درحالی که او خود از چهرههایی بوده که طرفدار نظام ریاستی متمرکز در افغانستان بوده است. چنین اظهارنظرهایی جز پاشیدن نمک بر زخم مردم افغانستان سود دیگری در پی ندارد.
متأسفانه طرح نظام غیرمتمرکز از سوی چهرههای تندرو قومی سبب شد که دربارۀ نظام پارلمانی و فدرالی حساسیت بیمانند شکل گیرد. تاجاییکه نظام پارلمانی و فدرالی را در برابر قوم مشخص و نظام ریاستی را به سود قوم مشخص تعریف کردند. درحالیکه در یک نظام غیرمتمرکز که در آن قدرت به گونۀ سراسری توزیع شود و مشارکت عمومی به میان آید، منافع همۀ مردم فارغ از قوم و منطقۀ آنها تأمین میگردید. اکنون، در شرایطیکه افغانستان تهی از دولت و نظام است، بحث دربارۀ نوعیت نظام بسیار دیر و بی فایده است. این بحث در شرایطی میتواند معنادار باشد که کشور آزاد شود و یک نظام مردمسالار روی کار آید.