there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
با بیدل چگونه بودنِ آدمی در قالبِ زبان نمایش مییابد
07 January 2019
استاد بشير فكرت
جز سوختن به یادت مشق دگر ندارم
در پرتو چراغی پروانه مینگارم
هنر میتواند تجسمی واقعی و صمیمانه از دنيای درون آدمی باشد و از اینرو، پارهیی از رویدادها پیش از وقوع در عالم خارج، در هنر پدیدار میگردد. فیالمثل اگر هنرمندی تابلوهایی از خودکشی ترسیم کند، نشانهیی از حقیقتِ خودکشی در درون اوست، هر چند ممکن است در عالم واقع چنان عملی رخ ندهد.
بدینسان، ابوالمعانی بیدل نیز، نگاشتنِ پروانه در محضر چراغ را نشانهیی میبیند دال بر مشق سوختنِ خویشتن. انگار شاعر با نقاشی پروانه، تمرینی از سوختن دارد. بیدل اصطلاح «مینگارم» را بهکار میبندد که اصولاً با «نوشتن» متفاوت است. «نگاریدن» را میتوان چیزی فراتر از نوشتن، شبیه به نقاشی کردن و حک کردن دانست که با نوشتنِ معمولی (تحریر) دگرسان به نظر میرسد. تناسب «سوختن» «مشق»، «پروانه» و «نگاشتن» و تناسب میانی این واژهگان در این بیت واقعاً حیرتانگیز است. بیدل برای آنکه تمرینِ سوختنش را که حالتی به شدّت درونیست، بهدرستی نشان داده باشد، به تمثیلی عینی دست میزند که از یکسو نسبتش را با پروانه نشان دهد و از سویی این نسبت، وضع درونی او را مجسّم میسازد.
با این بیان، شعر بیدل بیان وضع آدمی نیست، چه وضع آدمی را نمیتوان بهتمامی بیان کرد، زیرا بیان در بازنمایی احوال درونی شاعر نارساست؛ بلکه «نشاندادن» وضع آدمی (نسبت انسان با خودش و با بیرون از خود او) است که با زبان آهنگین و استعاری امکان مییابد. با بیدل چگونه بودنِ آدمی در قالبِ زبان نمایش مییابد و زبان در پی برپاییِ تماشاخانهیی برای نمایش وضع پیچیدهی انسان، وجوه چندپهلو و استعاری به خود میگیرد و از خصلت تکوجهی بودن فراتر میرود. شاید از همینجاست که اگزیستانسیالیسم هایدگری برای بیان وضع آدمی سرانجام از زبان فلسفه به زبان شعر پناه میبرد. این تحول به یک معنا، دال بر نارسایی زبان فلسفه در ترسیم وضع آدمی میتواند بود.