جمعه, ۷ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

thumbs_b_c_8b9aeffdc00e6e67f3cfb5371353fae7-768x433

آمریکا نمی تواند طالبان را تغییر دهد

15 August 2022

در ماه اگست مجله نشنل انترست سمپوزیمی را در مورد یک سال پس از خروج ایالات متحده از افغانستان و تسلط طالبان بر کابل را در مورد افغانستان برگزار نمود.

ما از کارشناسان مختلف این سوال را پرسیدیم: دولت بایدن چگونه با افغانستان و دولت طالبان  تعامل داشته باشد؟ از سال های گذشته و دو دهه اخیر چه درس هایی را ایالات متحده از افغانستان  باید بیآموزد؟ کدام مسایل در اولویت های ایالات متحده قرار گیرد؟ نکات پاین به موارد فوق پرداخته است.

در طول یک سال از زمانی که طالبان کابل را تصرف نمودند، این گروه در برابر هر خواست کشور های غربی و جامعه بین المللی مقاومت نموده اند.

رژیم کنونی در افغانستان در اهداف و استراتژی های خود با رژیم طالبان که از سال 1996 تا 2001 به عنوان امارت اسلامی حکومت می کرد و شورشی که با دولت کابل و متحدانش تا پیروزی در ماه اگست 2021 جنگیدند، تفاوت چندانی ندارد.

وفاداری طالبان و تامین منابع مالی آنها تا حد زیادی دست نخورده باقی مانده است. بعلاوه، نظام اعتقادی محافظه کاری و انعطاف ناپذیری طالبان، هرگز از مکتب آموزه های اسلامی دیوبندی که رهبران طالب بر اساس آن پرورش یافته اند، خارج نشده است.

در طول یک سال گذشته، ایالات متحده و قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای به دنبال ابزاری برای تأثیرگذاری بر رفتار رژیمی بودند که تعداد کمی از آنها باورمند به قدرت رسیدن طالبان بودن و به هیچ ‌کس قابل تصور هم نبود.

کشور های غربی به عنوان اهرم فشارعمدتاً با جلوگیری از شناسایی سیاسی و توقف کمک های مالی و توسعه مستقیم، تحریم هایی را علیه رژیم جدید اعمال کرده اند. با اتفاق نظر، جامعه بین‌المللی اصرار دارد که رژیم طالبان یک دولت فراگیرتر، نماینده‌ای از همه اقوام مختلف و همه فرقه‌ های جامعه افغانستان را باید در خود جا دهد.

بیشتر کشورها همچنین از دولت کابل خواسته اند تا سیاست های اجتماعی بسیار محدود کننده خود را به ویژه در برابر زنان کاهش دهد. اگر به صورت غیرمستقیم، تحریم ها رژیم طالبان را نیز به قطع روابط با سازمان های تروریستی فراملی و منطقه ای هشدار داده است. به نظر می رسد با اطمینان بتوان گفت که تحریم ها به عنوان ابزار اجبار با شکست مواجه شده است.

رژیم طالبان در حالی که علاقمند دریافت مشروعیت بین‌المللی و کمک‌های خارجی اند، سرسختانه از تسلیم شدن در برابر خواسته‌های جامعه بین المللی که طالبان تصور می‌کنند از آن‌ها می‌خواهند انحصار قدرت خود را تسلیم کنند و با عقاید اسلامی سازش کنند، خودداری کرده است. رهبری طالبان همواره ثمره پیروزی خویش را با افغان‌هایی که تعهد مشابهی برای ایجاد یک دولت ناب اسلامی ندارند، رد کرده است.

امروز کمتر از گذشته، ایالات متحده و جامعه بین المللی تأثیر ایدئولوژی را در تصمیم گیری طالبان و انگیزه دادن به پیروان خویش دست کم می گیرند. آنها اغلب از بهایی که به نظر می رسد طالبان مایل به پرداخت آن هستند و خطراتی که برای پایبندی به باورهای خود و وفادار ماندن به کسانی که ارزش های آن را دارند متعجب شده اند.

در مجموع همراه با دیگر قدرت ها، ایالات متحده اغلب درک ناچیزی از طالبان داشت. دیپلمات‌ها اغلب انعطاف‌ناپذیری طالبان را صرفاً یک استراتژی چانه‌زنی می‌دانند، در حالی که در واقع طالبان آشکارا غیر قابل معامله هستند.

حصول توافقات ممکن است، اما فقط بر اساس شرایط طالبان. مذاکرات نه به منظور دستیابی به مصالحه، بلکه به منظور ایجاد یک تریبون انجام می شود که در آن طالبان امیدوار باشد مشروعیت و خواسته های خود را تقویت کند.

در طول سال‌ها، زمان زیادی صرف یافتن افراد میانه‌ رو در میان رهبری طالبان شده است که اگرچه معمولاً برای گفتگو بازتر هستند، اما به اندازه تندروها در اعتقادات اصلی خویش غیرقابل سازش هستند. تعامل با طالبان نیز دشواری اعتماد به طالبان را برجسته کرده است.

در زمان پروسه صلح، طالبان عمداً مذاکره کنندگان دولت و سایر طرف های ذینفع را در مورد نیات واقعی خود گمراه می کردند. به این ترتیب پس از دستیابی به توافق با ایالات متحده در دوحه، طالبان بلافاصله به تعهد خود مبنی بر آغاز گفتگوهای جدی با رژیم اشرف غنی خود داری نمودند.

طالبان پس از به دست گرفتن قدرت، از وعده های خود مبنی بر عفو مقامات سابق دولتی، وضع محدودیت بالای رسانه ها و بازگشایی تمام مکاتب دخترانه سر باز زدند. رژیم طالبان نیز مرتباً این تصور نادرست را بر جای می گذاشت که از القاعده و سایر سازمان های تروریستی و جهادی فاصله گرفته است.

علیرغم این تجارب، طی سال گذشته شیوه ای بین ایالات متحده و رژیم طالبان پدید آمده است. اگرچه شناخت کامل سیاسی تنها در روی میز باقی مانده است و کمک های مالی و توسعه مستقیم همچنان متوقف است، می توان در زمینه هایی که منافع هر دو طرف تلاقی نماید، بحث های جدی صورت گیرد.

این گفتگوها عمدتاً به نیاز های فوری مرتبط به همکاری برای رسیدگی به بحران های غذایی و نقدینگی مالی افغانستان مربوط می شود. با این حال، این یافته که مقامات ارشد طالبان به ایمن الظواهری، رهبر القاعده در مرکز کابل پناه داده اند، می تواند اعتماد اندکی را که با رهبری طالبان ایجاد شده بود از بین ببرد و گام های کوچک برداشته شده را در جهت عادی سازی روابط معکوس کند.

ایالات متحده اکنون ممکن به دنبال اقدامات تنبیهی جدید علیه رهبران ارشد طالبان باشد. تحریم مورد بحث، حذف معافیت سال 2019 از ممنوعیت سفر سازمان ملل برای مقامات طالبان است که به پانزده مقام عالی رتبه اجازه سفر به خارج از کشور را داده است. این معافیت تمدید شده که در ابتدا به آنها اجازه شرکت در مذاکرات را می داد، اکنون آنها را قادر می سازد تا کنفرانس ها و نشست های بین المللی شرکت کنند و به آنها امکان می دهد تا تقریباً به رسمیت شناختن سیاسی واقعی دست یابند.

اما پیامدهای قتل ظواهری ممکن است گسترده تر باشد. برنامه های دولت بایدن برای آزاد کردن 3.5 میلیارد دالر وجوه مسدود شده از بانک های آمریکایی به بانک مرکزی افغانستان ممکن از نظر سیاسی دشوارتر شود. کاهش معاملات مالی و تجارت در اوایل سال جاری بعید است که گسترش یابد و می تواند معکوس شود.

اگرچه بعید است که حمایت مالی آمریکا برای تلاش های امدادی بین المللی تحت تاثیر قرار گیرد، اما واشنگتن ممکن تمایل کمتری به کمک مالی به برنامه هایی داشته باشد که ممکن به تقویت رژیم طالبان کمک کند. به نوبه خود، طالبان می‌تواند با تلاش برای اعمال کنترل بیشتر بر تلاش‌های امدادی نهاد های بین‌المللی و سازمان‌های غیردولتی، به خواسته‌ها سخت‌تر پاسخ دهد. این به نوبه خود می تواند بر تمایلی بسیاری از کمک کنندگان برای انجام تعهدات مالی تأثیر بگذارد.

این تحولات اخیر ممکن نشان دهد که ما چقدر درس‌هایی را که بیش از بیست و پنج سال فرصت برای مشاهده و تعامل با طالبان به دست آورده‌ایم، آموخته‌ایم. تجربیات نشان داده که قوانین عادی دیپلماسی بین‌الملل در مورد جنبشی که اهداف و اخلاق آن توسط مجموعه‌ای سفت و سخت از باورهای دینی اصلی هدایت می‌شود، چندان کاربرد ندارد. تحریم ها و فشارهای دیگر با طالبانی که احساس می کند ایمانش در حال آزمایش است نمی تواند موفق شود.

برای آینده قابل پیش‌بینی، به نظر می‌رسد که ایالات متحده چاره‌ای جز پذیرش طالبان ندارد. با در خطر بودن امنیت و منافع استراتژیک آمریکا و رفاه مردم افغانستان، ما ممکن است چاره ای جز ایجاد یک رابطه محدود اگر ناراحت کننده، نداشته باشیم.

منبع:The National Interest 

تسلط طالبان,توافق دوحه,خروج ایالات متحده,شناخت سیاسی,مشروعیت داخلی