یکشنبه, ۹ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

U.S. President Donald Trump at the White House on June 5, 2018. (Brendan Smialowski/AFP/Getty Images)

جهان گرفتار رهبرانی چون دونالد ترامپ است

02 May 2019

توماس فریدمن

نیویورک تایمز

۲۰۱۹، سالی است که از بسیاری جهات نام و یادش در ذهن ها ماندگار خواهد بود. اما ماندگارترین یادها مربوط به حوزه سیاست خارجی است که یادآور می شود، همه خوشبختی امریکا در حوزه سیاست خارجی رو به اتمام است. چطور؟ دوران پسا جنگ جهانی دوم، یکی از آن لحظات باور نکردنی پلاستیکی تاریخ بود. امریکا بی نهایت خوشحال بود که گروهی از رهبران کشورها ظاهرا متوجه این مهم شدند که این ‘دوران برتری و استیلای غرب و امریکا’ ابدی نخواهد بود. مسئله مهم این بود که ما در حصار این اصول و ارزش های دموکرات و منافع خود که آنها را درون نهادهای جهانی و ائتلافهای جهانی جا داده بودیم و بدین نحو ابدی کرده بودیم، قفل شده بمانیم. رهبران تصمیم ساز آن موقع عبارت بودند از: ‘جورج مارشال’، ‘دین آشسون’ و ‘هری ترومن’ در امریکا، ‘ژان مانه’ بنیانگذار اتحادیه اروپا و ‘کنراد آدنائر’ اولین صدر اعظم آلمان پس از جنگ. تمام این رهبران، از دو سوی اقیانوس اطلس بودند. درسال ۱۹۸۹ یک لحظه پلاستیکی دیگری اتفاق افتاد. دیوار برلین فرو ریخت. امپراطوری اتحاد جماهیر شوروی هم فروریخت. ما باز هم خوشحال شدیم که جمعی از رهبران دور هم جمع شدند و کاملا مسالمت آمیز ‘کمونیسم’ را سرنگون و دو آلمان را با هم متحد کردند. چین را به یک نظام ‘شبه کاپیتالیست’ دگرگون ساختند. رهبران تصمیم ساز آن موقع شامل ‘میخائل گورباچف’، ‘رونالد ریگان’، ‘جورج شولتز’، ‘جورج اچ. دبلیو بوش’، ‘برنت اسکوکرافت’، ‘هلموت کهل’، ‘مارگارت تاچر’، ‘فرانسوا میتران’ و ‘جیمز بیکر’ بودند. امروز هم ما در یک لحظه پلاستیکی تاریخ ایستاده ایم. در این لحظه پلاستیکی، جهان دارد همزمان چهار تغییرات آب و هوایی را تجربه می کند: ۱- تغییر در آب و هوای زمین. گرمها گرمتر می شوند. مرطوب ها مرطوب تر می شوند. خشکسالی ها خشک تر می شوند. آتش سوزی جنگل ها، آتشین تر می شود.۲- تغییر در آب و هوای جهانی سازی. جهان دارد از یک دنیای به هم وصل شده به یک دنیای به هم وابسته تغییر ماهیت می دهد. ۳- تغییر در آب و هوای کار. امروز ماشین آلات به سرعت باد می توانند فکر کنند، استدلال کنند و دستکاری کنند. آنقدر این پیشرفت سریع است که بعید نیست روزی برسد ماشین قوه شعور و ادراکش حتی از انسان هم جلو بزند.۴- تغییر در آب و هوای ارتباطات. تلفن های هوشمند متصل به ابر، ‘ابرقدرتی نیک’ روزگار ما هستند که در واقع خبرنگار، عکاس، فیلمساز و کارآفرینان خبره روزگار ما محسوب می شوند. این تلفن های هوشمند ضمنا ‘ابرقدرتهای بد’ روزگار هم می توانند باشند که دست به جرایم سایبری و دلالانی با دسترسی جهانی هستند. همه این تغییرات آب و هوایی دارند یک مجموعه جدیدی از چالشهای حکمرانی را تولید می کنند. امروز دیگر مشکل جهان چالش کمونیسم و یا جاگیری غلط اقتصادی نیست که بعد از جنگ جهانی دوم مطرح بود. در آن هنگام موقع ساختن ‘ناتو’، تنها پادزهرهای آن ‘طرح مارشال’ و یک اتحادیه اروپا بودند. چالش امروز، چالش سال ۱۹۸۹ جهان نیست که بعد از از بین رفتن کمونیسم، چالش مطلق، گسترش دمکراسی و بازار آزاد در سطح جهان بود. امروز دیگر فروریختن ارکان دموکراسی و نظم نوینی که بر جهان حاکم شده بود؛ چالش اصلی نیست. امروز چالش اصلی جهان، وجود یک لولوی بزرگ و مطلق و یا رویداد فروریختن یک دیوار است. امروز یک بی نظمی آشکار بر جهان حکمفرماست. این بی نظمی را دولت – ملت هایی بوجود آورده اند که دارند زیر فشار تغییرات آب و هوایی، ورود سیل مهاجران، شیوع پوپولیسم و ناسیونالیسم در کل جهان غرب خرد می شوند. این بی نظمی را روسیه دامن می زند. روسیه ای که می خواهد غرب را همیشه در تلاطم حفظ کند. روس ها متوسل به یک نوع میدان جنگ شده اند که من نام آن را ‘جنگ عمیق’ می گذارم. ‘جنگ عمیق’ با استفاده از لوازم سایبری، دموکراسی ها و انتخاباتهای غربی را از کار می اندازد تا حسابی آنها را رسوا و بی اعتبار کند و در مقابل حکومت ‘دزدسالار استبدادی مطلقه خودکامه’ شخض ولادیمیر پوتین را حرمت ببخشد و این آزادی عملی را که روسیه برای دخالت کردن در مرزهای دوردست دارد، حفظ کند. اما مشکل اینجاست که روسیه آنقدر ماهرانه و زیرزمینی در این عرصه عمل می کند که به راحتی نمی توان از او انتقام و یا حتی اصلا مچ او را گرفت. روسیه این دغل کاری را با صرف هزینه ای بس ‘ناچیز’ و کسب بردی بس ‘بزرگ’ انجام می دهد. من خالق دیگر این بی نظمی امروز جهان را نشر تفکرات و مرام های افراط گرایانه در ‘شبکه های اجتماعی’ می شناسم. این سم مهلک، منشاء تمام حوادث تروریستی سالهای اخیر جهان بوده است. این سم مهلک، آن ‘حقیقت ناب’ را که اصل اولیه هر حکمرانی است را فرسایش داده است. سهم مهلک دیگر، تکنولوژی سایبری است. این سهم مهلک نوین، به کمک هر حکمران دیکتاتور، مستبد و خودکامه آمده و او را کمک کرده است تا موثرتر از همیشه ‘آزادی’ را از نوع بشر سلب کند. تشخیص هویت از راه شناسایی چهره در فضای سایبری و نیز کسب داده های بزرگ در این فضا، از لوازم اولیه کار هر حکومت ‘قدرت متمرکز’ است. دونالد ترامپ از شر بخش های روشنفکری هرچه که ‘منافع شخصی روشنفکر’ است رها شده و منحصرا بر روی ‘منافع شخصی’ متمرکز شده است. رویکرد ترامپ عمدتا ‘زورگویی یک جانبه و معامله گرانه’ است. اما قابل اتکا بودن این رویکرد، هنوز هیچ کجا ثابت نشده است. اتحادیه اروپا رو به شکسته شدن است. این هم به یمن، نسلی از رهبران است که سازنده سیستم های بزرگ نیستند بلکه فقط با آن بازی می کنند. انگلیس با طرح ‘برگزیت ‘ خود مصداق روشن آن است. ترامپ هم با سیستم های بزرگ بازی می کند. او طرح بیمه های درمانی ‘باراک اوباما’ را تقریبا شکست بدون آنکه آلترناتیوی جای آن بگذارد. او امریکا را از توافق آب و هوایی پاریس خارج کرد. از توافق کنترل سلاح با روسیه خارج شد بدون آنکه آلترناتیوی جای آن بگذارد. توافق هسته ای ایران را شکست و آلترناتیوش تحریم وسیع نفتی بود که مطلقا قبلا میزان کارایی آن را نیازموده بود. به وضوح، هدف او تغییر رژیم است .ترامپ نسبت به رهبر کره شمالی اظهار علاقه از خود نشان داد. رزمایش های بزرگ نظامی را در منطقه آسیا معلق گذارد. تحریم های کره شمالی را لغو کرد به این امید که ‘کیم جونگ اون’ برنامه هسته ای اش را تسلیم کند. اما اینطور نشد. خوب حالا آلترناتیو ترامپ چیست؟ امروز روزی است که دنیا بیشتر از هر زمان دیگر لازم دارد که اتحادیه اروپا و امریکا را مردمانی رهبری کنند که خود شعورشان به همه چیز می رسد. به درک این حقیقت رسیده اند که هر مشکلی که ثبات دنیا را در این لحظه پلاستیکی بر هم می زند، مشکل جهانی است. این مشکل جهانی فقط با یک ائتلاف جهانی حل وفصل بشود. اما متاسفانه امروز افسار ما در دستان رهبرانی است که عادتشان این است بیش از آنکه هر چیزی را بسازند، آن را می شکنند. آمده اند که همه چیز را بشکنند نه آنکه از بدها، بهترین ها را بسازند. گویا دوران خوشبختی به روزهای پایانی نزدیک می شود.

ترامپ، جهان، گرفتاری ملت،، جنگ طلبی، کشور نیوز، امریکا، مکزیک، ایران، یمن، عربستان