there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
آشوب، ترس و ناهنجاری؛ پیامدهای بازگشت طالبان به کابل
17 August 2022
حمید فرهادی
قسمت دوم
نیمههای شب یکشنبه آوازههایی در رسانههای اجتماعی پخش شد که کشورها و سازمانهای بینالمللی، صدها نفر را بدون ویزا و پاسپورت به خارج از کشور انتقال دادهاند. این موضوع باعث هجوم گستردهای از شهروندان به میدان هوایی شد و در نبود نیروهای محافظتی، فرودگاه کابل به یک میدان باز و بیقید و شرط مبدل گشت.
قصۀ تخلیه از آنجا آغاز شد که کشورها و سازمانهای بینالمللی تصمیم گرفتند تمامی کارمندان و همکاران خود به شمول شماری از افراد سرشناس و آسیبپذیر (کسانی که جان شان در خطر باشد) را از افغانستان خارج بسازند. در فاز اول، شهروندان خارجی از افغانستان خارج شدند و در فاز دوم، افراد مورد نظر این سازمانها که توسط خود آنها به فرودگاه خواسته شده بودند. مردم به دنبال آنکه متوجه شدند شماری از اقارب و دوستانشان به خارج از کشور انتقال میابند، به صورت سیلآسا به فرودگاه کابل هجوم بردند و به باقی دوستان و اقاربشان تماس گرفتند که به فرودگاه بیایند.
البته، انتقال مردم بدون ویزا و پاسپورت در مواردی واقعیت داشت. به دلیل آنکه یک شمار زیادی از همکاران کشورها و سازمانهای بینالمللی پاسپورت با خود نداشتند، این کشورها و سازمانها برای ممکن ساختن انتقال آنها به کارتها و مدارک شناسایی که هویت آنان را تصدیق کنند بسنده کرده بودند. همین موضوع باعث شد کسانی که پاسپورت و حتی تذکره ندارند به هوای رفتن به خارج به سمت فرودگاه کابل حرکت کند. حتی گفته شده بود که یک تعداد با قبضهای برق به میدان آمدند.
صبح دوشنبه آوازهای در صفحات اجتماعی پیچید که دو هواپیمای آمریکایی مردم عام و غیره را هم سوار کرده و انتقال داده است. با شنیدن این خبر هجوم سیل آسای مردم به فرودگاه چند برابر شد و زنان، مردان، کودکان، جوانان و نوجوانان به سمت فرودگاه حرکت کردند. در نخستین لحظات صبح، فرودگاه پر از مردم عام شد و همه خود را در در بال و بامهای هوایپما رسانیدند.
روز دوم سقوط کابل به دست طالبان، تحت تاثیر هجوم گستردۀ مردم به میدان هوایی قرار گرفته بود و ذهن و ضمیر همه فقط یک چیزی را میدید؛ رفتن به خارج. تا اینکه چاشت روز، تراژیکترین و تکاندهندهترین صحنۀ خروج نیروهای بینالمللی از افغانستان و سقوط دولت افغانستان به دست طالبان به اتفاق افتاد. هنگامی که چشمهای همه بر هواپیماهایی نظامی آمریکا در آسمان دوخته شده بود، ناگهان اشیای سیاه رنگی در آسمان به چشم خورد که یک یک از بال هواپیما جدا شده و به سمت زمین حرکت میکنند، در ذهن همه این اشیای سیاه رنگ، هرچیز دیگری قابل تصور بود الی پیکر انسانهایی که خود را به بال هواپیما آویزان کرده بودند. ویدیوهایی که بعدها از این صحنه منتشر شد نشان میداد هنگامی که یک هواپیمای نظامی آمریکا پر از مردم شده و به حرکت آغاز کرده بود، صدها تن از بالها و اطراف آن گرفته بودند که در هر صورت ممکن خود را به خارج برسانند. هواپیما کم کم برای بلند شدن سرعت میگیرد و تعداد زیادی از آن جدا میشوند، اما چند تن همچنان بر تصمیم خود میمانند و با هواپیما یکجا بلند میشوند. در نخستین لحظات تعدادی به زمین میافتند و کشته میشوند و دو سه تن دیگر اما همچنان میمانند و هنگامی که هواپیما ارتفاع میگیرد و در حالیکه مثل اجناس کوچیک به چشم میخوردند، یک یک از بدنه هواپیما جدا شده و به سمت زمین آمدند. تمامی آنان جوانانی بین 15 تا 25 سال بودند.
روز دوم سقوط در حول و حوش همین ماجرا پیچید. در حالیکه طالبان مست پیروزی بودند و در سطح شهر رژه میرفتند و چک پاینتهای بازرسی ایجاد کرده بودند. حضور نیروهای طالبان در پایتخت برای همه شبیه کابوس بود. شهر را سراسر آدمهای تا به دندان مسلح با قیافههای عجیب و غریب گرفته بود. برای عدهای این صحنهها بسیار غمانگیز و دردآورد بود، به ویژه نشانههایی از نظام پیشین را با چشم میدیدند و حسرت میخوردند.
نظامیان پیشین اما بیشتر از همه غمگین و نگران بودند. در شماری از نقاط طالبان در اولین روز حاکمیتشان به خانههای نظامیان پیشین حمله کرده و آنان را به قتل رسانیده و یا بازداشت کردند. طالبان در روزهای اولاً عموماً به دنبال کسانی بودند که در نظام پیشین، مهمات، پول و تجهیزات در اختیار آنان قرار داشت. طالبان میخواستند تمامی امکانات ممکن را به دست بیاورند و نگذارند.