دوشنبه, ۱۰ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

FOnTZW3X0AE96h5

خوانش مناسبات درونی طالبان

21 August 2022

جمشید یما امیری

بخش اول

طالبان پس از ۲۰ سال جنگ در نقش یک گروه شورشی، به دولت تبدیل شدند. با وجود شبکۀ درهم تنیده و پیچیدۀ تحریک طالبان و سیستم بستۀ اطلاعاتی، تشکیلات ۲۰ سالۀ آنان روشن بود. برخلاف دور اول حاکمیت طالبان، اکنون این گروه نظم دولتی و ساختار اداری- سیاسی منظم را به ارث برده و علی‌رغم نوآوری‌های اندک، ساختار تشکیلاتی و سیاسی پیشین را حفظ کرده‌اند.

در یک سال حضور طالبان در کابل، مناسبات درونی، ساختار تشکیلاتی، سلسله‌مراتب و مهره‌های نیرومند، با نفوذ و صاحب صلاحیت این گروه مشخص گردیده است.

برای فهم این‌که رژیم طالبان در افغانستان پایدار خواهد ماند و یا خیر، درک مناسبات درونی طالبان حایز اهمیت است. از آنجایی‌که فروپاشی حزب دموکراتیک خلق، دولت اسلامی و جمهوریت ۲۰ ساله تا اندازۀ زیادی ریشه در اختلافات و کشمکش‌های درونی داشته، مهم است که بدانیم طالبان شش ماه پس از دست‌یابی به‌قدرت، تا چه پیمانه توانسته‌اند وحدت پیشا دست‌یابی به قدرت را حفظ کنند. 

در این مدت، مباحث زیادی دربارۀ روابط درونی طالبان، رویکرد آنان به دولت‌داری، نگاه‌شان به روابط جهانی صورت گرفته است؛ اما برداشت‌ها بیشتر انتزاعی و برگرفته از لای مقالاتی بوده که نویسندگان خارجی نگاشته‌اند.

نویسنده در شش ماه حضور در کابل این فرصت را داشته‌ که با سربازان طالب در روی جاده، مأموران طالب در نهادهای دولتی و خدمات عامه و برخی مهره‌های درشت این گروه دیدار و گفت‌وگو کند. بنابراین، یادداشت‌ها بیشتر نتیجۀ مشاهدات و برداشت‌ها و یادداشت‌های نویسنده از تجربۀ شش ماه حکومت‌داری طالبان است.

طالبان در ماه‌های نخست پیروزی تلاش کرده‌اند که نشان دهند آمادۀ حکومت‌داری برای مدت طولانی هستند. چنانچه امیرخان متقی وزیر خارجۀ این گروه به تکرار در نشست‌های داخلی و منطقه‌ای گفته است که آن‌ها تمامی پیش‌شرط‌های جامعۀ بین‌المللی برای به رسمیت شناختن را برآورده ساخته‌اند.

 

آیا طالبان تغییر کرده‌اند؟

اگر رویکرد طالبان را با دورۀ حاکمیت‌شان طی سال‎های ۱۹۹۵ – ۲۰۰۰ مقایسه کنیم متوجه می‌شویم که آن‌ها در زمینه‌هایی تغییر کرده و در برخی زمینه‌ها تغییرناپذیر بوده و با سخت‌گیری بیشتری عمل کرده‌اند. طالبان در دهۀ ۹۰ با رادیو و تلویزیون آشتی‌ناپذیر بودند. اکنون نه تنها با تماشای تلویزیون مشکلی ندارند، بل به‌طور مرتب در رسانه‌های تصویری ظاهر می‌شوند و مصاحبه می‌کنند. حضور پر رنگ در شبکه‌های اجتماعی دارند و به اهمیت کار رسانه‌یی و تبلیغاتی واقف هستند. به طور مرتب برنامه‌هایی را در تویتر، کلب‌هاوس و سایر شبکه‌های اجتماعی برگزار می‌کنند و به پخش افکار و نظریات‌شان می‌پردازند. البته فعالیت رسانه‌ها در «سلطنت» طالبان منوط به رعایت دساتیر امارت اسلامی و چشم‌پوشی از خلاها و نواقص «نظام اسلامی» است. طالبان در دور اول حاکمیت‌شان، به اجبار مردم را به مسجد سوق می‌دادند و حتا عده‌یی از روی ترس و ستم بی وضو نماز برپا می‌داشتند. در این دور، حداقل در شهرهای بزرگ رویکرد دور اول حاکمیت شان را ندارند. در دور اول، ریش گذاشتن الزامی بود. اکنون حداقل در شهرهای بزرگ کسی را وادار به مسجد رفتن و ریش‌گذاشتن نمی‌سازند. ذبیح‌الله مجاهد سخنگوی امارت اسلامی در یک برنامۀ تفریحی در تلویزیون طلوع گفت که هم‌اکنون اکثریت کارمندان دولتی «بدون ‌ریش» در دولت کار می‌کنند.

در برخی زمینه‌ها اما هنوز با سخت‌گیری و انعطاف‌ناپذیری بیشتری عمل می‌کنند، از جمله دربارۀ حقوق زنان، حقوق اقلیت‌های مذهبی و قومی. آنان همانند دهۀ ۹۰ تکثر سیاسی و اجتماعی افغانستان را به رسمیت نمی‌شناسند و تن به مشارکت اقوام و گروه‌های سیاسی در قدرت نمی‌دهند. در شش ماه دموگرافی و تشکیلات اداره‌های دولتی را عوض کرده و نهادهای دولتی را یک‌دست پر از ملا و مولوی ساخته‌اند. مبنای تعیینات طالبان، « جنگ و جهاد»، «تعلیمات دینی»، پیشینۀ عضویت در صف طالبان و تعهد به ارزش‌ها و اصول «امارت اسلامی» است. بسیاری از مأموران دولتی تأکید دارند که رویکرد طالبان به حکومت‌داری، «قومی» و گروهی است.

 

نظم قرارگاهی

کار حکومت‌داری طالبان براساس سیستم و نظم تعریف‌شدۀ قانونی استوار نیست. در اداره‌های دولتی، جای روابط نهادمند و اداری را مناسبات شخصی و «اندیوالی» گرفته است. در صفوف طالبان، سلسله مراتب اداری و سازمانی کمتر رعایت می‌شود. گاهی سرباز طالب در جایگاه رییس و قوماندان تکیه می‌زند. وزیر با سرباز دور یک سفره غذا می‌خورد و حتا در یک اتاق کار می‌کند. مأموران عالی‌رتبه به زیردستان و همکاران‌شان دست‌نیافتنی نیستند.

سیستم حکومت‌داری طالبان «قرارگاهی» و محاسبات‌شان قبیله‌ای و محلی است. اطرافیان مقامات دولتی را افرادی تشکیل می‌دهند که در جبهات جنگی با آنان حضور داشته‌اند. مثلاً تمام افراد نزدیک به عبدالرشید بلوچ، شهردار کابل از قوم بلوچ و از ولایت نیمروز هستند. منابع می‌گویند که تمام تمرکز شهردار طالبان این است که بلوچ‌ها در دفتر مرکزی و نواحی شهرداری کابل، حضور بیشتری داشته باشند.

نویسنده در شش ماه به تکرار شاهد «محاکم صحرایی» طالبان بوده است. طالبان افراد مظنون به‌دزدی، اختطاف، عضویت در گروه داعش و فعالیت برضد امارت اسلامی را مجال تحقیق و پرس‌وجو نمی‌دهند. آنان به محض این‌که بر کسی شک نمایند، بی‌درنگ حمله می‌کنند. در شش ماه، ده‌ها تن را در کابل و ولایات در روی جاده و ایست بازرسی کشته‌اند. در یک مورد، دو مرد جوان را در ساحۀ سرای شمالی به اتهام دزدی دستگیر کردند. افراد خشمگین طالبان مردان جوان را چنان لت و کوب کردند که آه و نالۀ شان در کل ساحه پیچیده بود.

علی‌رغم اطاعت‌پذیری بالا در صفوف، در برخی زمینه‌ها، سرباز و نیروی جنگی طالب از دستور رهبری سرپیچی کرده‌ است. از جمله در زمینۀ «عفو عمومی». نیروی طالب برخلاف تبلیغات گسترده و دستور رهبری، به تکرار دست به انتقام‌گیری از دشمنان سابق شان زده‌اند. ده‌ها عضو سابق نیروهای دفاعی و امنیتی افغان در نتیجۀ انتقام‌گیری نیروهای طالبان جان باخته‌اند.

افغانستان,امارت اسلامی,تشکیلات طالبان,جمشید یما امیری,خبرگزاری کشور,ساختار طالبان,کشور نیوز