there is not post in layout 2
وزیر خارجه سابق افغانستان: با ایران همسو و همراهیم
رنگین دادفر سپنتا وزیر خارجه سابق افغانستان از حمله ایران...
کابینه، وجهۀ پارلمان را محک میزند
02 December 2020
خدایار نایبزاده- روزنامهنگار
پارلمان/قوه مقننه به لحاظ قانونی و ساختاری نماد مردمسالاری و عزت ملت دانسته میشود که باید در جهت تثبیت و تحکیم حاکمیت قانون و ارزشهای شهروندی گام بردارد.
در اکثر کشورها به جز کشورهایی مثل افغانستان که درگیر منازعه، فساد اداری شبکهیی و درون سیستمی و ساختار مافیایی و قومی قدرت هستند، پارلمان و افکار عمومی به عنوان اهرم فشار قوی برای پاسخگو کردن حکومت بهویژه در برابر یکهتازی و یا اقدامات فراقانونی مجریان قوه مجریه عمل میکند.
در نظامهای دموکراتیک یا حداقل انتخابی مردم پس از انتخابات و شکلگیری نظام سیاسی دو ابزار قوی را “پارلمان و افکار عمومی” برای مشارکت در قدرت و اثرگذاری بر تصامیم دولت در دست دارند که در این نوشته به جایگاه و تأثیرگذاری این دو در افغانستان پرداخته خواهد شد.
افکار عمومی در افغانستان به دلیل عدم مدیریت گردش اطلاعات و جنگ روانی گروههای تروریستی و استخبارات منطقه در اغتشاش ذهنی و فضای آلودۀ فکری به سر میبرد. زیرا، اکثراً غذای فکری اذهان عامه را دیگران (دشمن و کشورهای دخیل و فعال در افغانستان) تهیه میکنند و نگرش شهروندان را در جهت منافعشان سمتو سو میدهند.
بنأ شایعه، مبالغه، مغالطه، دروغ بزرگ، برچسبزدن، ترور شخصیت، ایجاد تفرقه و تضاد و پیشگوییهای فاجعهبار بر شبکههای اجتماعی و رسانههای جمعی افغانستان حاکم شده است که این خود زمینه را برای کارگزاران جنگ روانی هموار ساخته و افکار عامه را شدیدأ مخشوش و مخدوش گردانیده است. از این رو، افکار عمومی افغانستان در بیشتر موارد برخاسته از خرد جمعی شهروندان نبوده بلکه با استفاده از احساسات آنان تحریک، شکل و جهت داده میشود. حاکم شدن این فضا بدون شک ضعف دستگاه تبلیغاتی حکومت را نشان میدهد. کنترل و تغییر چنین حالت وظیفۀ رسانههاییکه اصل مسوؤلیت اجتماعی را مبنای پالیسی کاریشان قرار دادند، سخنگویان حکومت و آنانیکه در بخش تبلیغات، اطلاعرسانی و ضد تبلیغات در درون حکومت کار میکنند، میباشند. پیامد جنگ روانی برای نظام سیاسی و منافع ملی افغانستان فاجعهآمیز بوده است.
ابزار دیگر شهروندان، پارلمان است که باید ارادۀ آحاد ملت را در درون مجلس و از آن فراتر در کٌل دولت به عنوان چشموگوش ملت تمیثل کند و مهمترین مسائل و دغدغههای مردم را وارد آجندای مجلس نماید و در سطح کلان حکومت دنبال کند. اما، متأسفانه پارلمان افغانستان خلاف فلسفه وجودیاش که تحکیم و تثبیت حاکمیت قانون و پاسخگو کردن حکومت است، عمل کرده است و در نتیجه ضمانت اجرای قانون ضرب صفر شده و مجریان قوه مجریه غدارتر و گردنکشتر نسبت به قوه مقننه و قانون اساسی افغانستان گردیدند. چون این باورمندی یا گمان در میان اعضای کابینه وجود دارند که با آنها میتوان وارد تبانی و سازش شد. تبانی و سازش روح قانون را تضعیف میکنند.
از این رو، پروندۀ اتهاماتی وارده بر نمایندگان مجلس آنقدر ضخیم و درشت شده است که وجاهت مجلس را هم در نزد کابینه و هم در میان شهروندان از بین برده است. هیچ رأیدهنده و شهروندی باور ندارد که از کارت اعتبار او در پارلمان استفاده درست صورت میگیرد تا یک وزیر کار فهم، مسوؤلیتپذیر و بادانش وارد کابینه افغانستان شود و بتواند در حیطۀ صلاحیتش از دردی او بکاهد.
با تأسف این فضای حاکم در درون پارلمان افغانستان به رهبری حکومت اجازه میدهد تا کسانی را وارد فهرست نامزد وزرا بسازند که زبان گفتاریاش فاجعهبار و تلاوتش بدتر از کودکی بغدادیخوان و محتوایش پوچ و میانتهی باشند. پس چگونه میتوان نسبت به کارکردش امیدوار و خوشبین بود؟
به حیث یک شهروند از حالت تهوعآور در دورن پارلمان مأیوس و دلکنده شدم.