جمعه, ۱۴ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

Untitled15-880x491

فرصت‌سوزان جنگ برابری جنسیتی

27 May 2019

کاوه جبران

ادعای راست یا دروغ جنرال احمدزی، مریم وردک یا هر کس دیگری، پدیدهٔ تازه‌یی را پیش نمی‌کشد. سلطهٔ مستمر و همیشه‌گی مردان بر نظام کارآفرینی و استخدام در تمام جهان، زنان را تا مرتبه‌یی فرو کشیده که سوءاستفادهٔ جنسی از آنان را به امری معمول و جهان‌شمول مبدل کند. هیچ ساحتی از زنده‌گی اجتماعی در این خصوص مبرا نیست و در هر جامعه‌یی به تناسب توسعه‌نیافته‌گی آن، موارد بی‌شماری از سوءاستفاده‌های جنسی در محیط کار و در بدل دریافت شغل، در عوض ترفیع شغلی و… دیده می‌شود.

لابد به دلیل گسترده‌گی موضوع است که زنان و مردان زیادی دهه‌هاست علیه این فروتربوده‌گی موقعیت اجتماعی زن مبارزه می‌کنند.

از سوی دیگر، تجربه و استمرار چنین موقعیتی شرایط متفاوتی را پیش کشیده، که گروه‌هایی از زنان به جای مبارزه، به آن به عنوان یک فرصت نگاه کنند. در شیکاگوی ۱۹۶۰ زنان نوجوان آمریکایی در مدارسی ویژه، راه و رسم دلبری را می‌آموختند تا موقعیت‌های شغلی بهتر، عاشق‌های سرمایه‌دار و… بیابند. همین حالا در چین، کلاس‌هایی وجود دارند که به زنان می‌آموزند چه‌گونه شوهرهای پولداری پیدا کنند. در کشورهایی چون افغانستان نیز اگر نه به صورت رسمی و نهادمند بل به شکل انفرادی و غیررسمی چنین نگاهی وجود دارد.

فرض این نگاه استوار بر قاعدهٔ معروف بازار است: عرضه و تقاضا. ارایهٔ خدمات جنسی در بدل ثروت، قدرت و شهرت. بنابراین، در جامعه‌یی که معیارهای زنده‌گی اجتماعی و سیاسی درست قوام نیافته و یا خلاهای قانونی بی‌شماری دارد، نتیجهٔ چنین مبادله‌یی تا عالی‌ترین سطوح مراجع قدرت مشاهده می‌شود.

جامعهٔ نخبه‌گان افغانستان بسیار کوچک است. در یک و یا چند حلقه همه با هم وصل می‌شوند. پیش از این ادعاها نیز خبر گوش‌به‌گوش شده بود، حتا پیش از این‌که نتایج انتخابات بیرون شود. نمونه‌اش نوشتهٔ آقای راحل است که از زبان یک ژنرال وزارت دفاع نقل قول می‌کند.

اما کسی جرأت صحبت‌کردن در این‌باره را به خود نداده بود. از این‌ جهت که موضوع به سختی مستندشدنی است و ممکن است نخبهٔ مدنی و سکولار را به دام مسایلی چون حوزهٔ خصوصی و حق سکس و محرومیت جنسی بیندازد و نخبهٔ دین‌باور و هوادار اسلام را تا مرز تحجر و ارتجاع بکشاند.

مسأله اما همین نگاه فرصت‌طلب و استفاده‌جوست که فروتربوده‌گی موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان را از نشانی خود زنان رسمیت می‌بخشد. این نگاه قابل نقد و تحلیل است. هر گونه برخورد انکارورزانه منجر به تقویت و گسترش آن می‌شود. انکار موضوع به بهانهٔ این‌که صحبت‌کردن دربارهٔ آن فرصت پیشرفت زنانی را در جامعهٔ سنتی می‌گیرد، ره به جایی نمی‌برد و صرفاً پاک کردن صورت مسأله است.

زنی که سعی در بهبود موقعیت تاریخی خود و هم‌جنسانش دارد، از اندیشیدن و صحبت‌کردن دربارهٔ این نگاه نیز ناچار است.

همین حالا زنان زیادی قربانی این وضعیت اند. زنانی با عالی‌ترین تحصیلات و استعدادهای سرشار در خانه نشسته اند و به پخت و پز و رُفت و روب مصروف اند اما زنی دیگر درست چند ماه قبل از وکیل‌شدنش وارد یکی از دانشگاه خصوصی شده است. زنانی با انبوهی از مدارک تحصیلی، هر روز از مصاحبه‌های تحقیرآمیز و اهانت‌بار کاری دست خالی مراجعه می‌کنند اما زنی با کم‌ترین استعداد و توانایی پشت سر هم به عالی‌ترین مدارج حکومتی می‌رسد.

شاید شمار این‌ زنان اندک باشد اما تقصیرشان در خصوص بهره‌کشی از نام و موقعیت زن، به هیچ‌وجه کمتر از دولت‌مردانی نیست که زیر نام مشاور و رییس و وزیر طرف دیگر ماجراست.

 

برابری جنسیتی، زنان، تجاوز جنسی، اداره، ارگ، اتمر، غنی، جنگ انتخاباتی