دوشنبه, ۱۰ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

4

آیا برنامه‌محوری وارد میدان رقابت‌های انتخابات ریاست جمهوری می‌شود؟

22 January 2019

ملک مبارز

پانزده تن به حیث نامزد در انتخابات ریاست جمهوری سال 1398 ثبت نام کردند. از این میان سه دسته‌ انتخاباتی قدرتمند با سه شعار روشن و متفاوت و سه هدف وارد میدان شدند.

 

دسته‌ اول:

دسته‌ی انتخاباتی «ثبات و هم‌گرایی» به رهبری دوکتور عبدالله عبدالله با معاونیت نخست عنایت الله بابر فرهمند از حزب جنبش اسلامی افغانستان و معاونیت دوم اسدالله سعادتی از حزب وحدت اسلامی افغانستان با هدف تغییر ساختار سیاسی از ریاستی متمرکز به نیمه ریاستی و انتخابی شدن والی‌ها و شهردارها وارد میدان شده‌است.

این دسته‌ انتخاباتی باور دارد که تنها گزینه‌ ممکن برای رسیدن به ثبات سیاسی، مشارکت ملی است و آن زمانی میسر خواهد شد که قدرت از چنگال یک شخص بیرون شود و به گونه‌‌یی در سطوح مختلف و نهادهای محلی تقسیم شود. زیرا تمرکز قدرت در یک نهاد و در دست یک فرد سبب خودکامه‌گی و تک روی شده‌است.

دسته‌ انتخاباتی «ثبات و هم‌گرایی» از احزاب ریشه‌دار در تحولات سیاسی کشور و تعیین کننده‌‌گان خطوط اساسی سیاست افغانستان (حزب جمعیت اسلامی افغانستان به رهبری صلاح الدین ربانی وزیر خارجه‌ کشور، حزب جنبش ملی اسلامی افغانستان به رهبری جنرال عبدالرشید دوستم معاون نخست ریاست جمهوری و حزب وحدت اسلامی افغانستان به رهبری عبدالکریم خلیلی رییس شورای عالی صلح) تشکیل شده است؛ احزاب قدرتمند و چهره‌های درشت سیاست افغانستان.

تغییر ساختار سیاسی به یکی از مباحث مهم و جدی در میدان سیاست افغانستان بدل شده است. زیرا افغانستان کشور اقلیت‌های قومی است که هیچ قومی اکثریت نیست. هفده سال گذشته حلقه‌هایی تلاش کردند رقابت سیاسی را قومی سازند و قومی ساختن سیاست در کشور با اقوام مختلف منجر به تفوق طلبی‌های قومی می‌شود که در افغانستان چنین شد. صف‌بندی‌های قومی به یک اصل در تعاملات سیاسی و اجتماعی جا افتاده است. پیامد این سیاست بحران ملت شدن است. در چنین جامعه‌یی هرگونه آرایش قدرت آرایش قومیت‌هاست.

هرچند دسته‌ انتخاباتی «ثبات و هم‌گرایی» با رویکر حزبی وارد کارزارهای انتخاباتی شده‌است، اما این احزاب رنگ و بوی قومی دارند. به همین دلیل است که دوکتور عبدالله گفته است، یک پشتون را به حیث رییس اجراییه در دسته‌ انتخاباتی‌اش شامل خواهد کرد. تا تاجیک، هزاره، پشتون و ازبیک شامل این دسته شوند.

 

دسته‌ دوم:

دسته‌ انتخاباتی «دولت‌سازی» به رهبری محمد اشرف غنی با معاونیت نخست امرالله صالح و معاونیت دوم محمد سرور دانش به میدان رقابت کسب قدرت آمده‌اند؛ آقای غنی فرد سومی را نیز شامل دسته‌ انتخاباتی‌اش ساخته، اما در باره‌ جایگاه او هنوز روشن سخن نگفته است که آیا به عنوان معاون سوم است یا نماینده‌ی ویژه‌ی او در بخش حکومت داری.

دسته‌ی انتخاباتی «دولت‌سازی» خواهان تداوم نظام ریاستی متمرکز است. این دسته‌ی انتخاباتی مدعی است که حکومت‌داری ضعیف و تقسیم قدرت میان گروه‌های مختلف که اشاره به تقسیم قدرت میان گروه‌های قومی دارد، سبب ناکامی شده‌است، نه ساختار نظام کنونی. آقای غنی به صراحت گفته است که در دور بعدی اگر پیروز شود ریاست اجراییه یا تغییر ساختار در حکومت او جای ندارد.

دسته‌ی انتخاباتی «دولت‌سازی» نیز با ترکیب قومی، اما با ساختار متمرکز وارد میدان شده است. امرالله صالح تاجیک، سرور دانش هزاره و آقای غضنفر ازبیک‌تبار هستند.

در نظام ریاستی که آقای غنی می‌خواهد تمام قدرت به دست شخص رییس جمهور است. آقای غنی هرچند در حکومت وحدت ملی، در بخش‌های مختلف از جمله عزل و نصب افراد با قدرت عمل کرد؛ اما گه‌گاه با مخالفت رییس اجراییه مواجه می‌شد. این وضعیت برای آقای غنی که شخص یک دنده و خودرأی است، به سختی قابل تحمل بود. اکنون او می‌خواهد حکومتی ایجاد کند که صاحب قدرت مطلق سیاسی و اقتصادی باشد.

اکثر احزاب و چهره‌های سیاسی و متنفذ اما از نظام ریاستی متمرکز خسته شده‌اند. عبدالله عبدالله و محمد حنیف اتمر از این شمار هستند. آنان تداوم نظام ریاست متمرکز را مایه‌ی فروپاشی وضعیت نیم‌بند اجتماعی می‌شمارند.

در کشورهای جهان سومی که شگاف‌های قومی، زبانی، مذهبی و سمتی بیشتر است، نظام ریاستی متمرکز مانند افغانستان، سبب فروپاشی بنیادهای اجتماعی می‌شود. زیرا رفتار کارگزاران سیاسی تبارگرایانه و ایدیولوژیک است. وقت آنان صاحب قدرت فراوان می‌شوند، به تک روی‌ها و خودکامه‌گی دست می‌زنند.

کارکرد آقای غنی در حکومت وحدت ملی، به همین دلیل مورد نقد است و صف مخالفان او را طولانی ساخته است. حتا هم‌تیمی‌های پیشین او (اتمر) از ساختار فعلی ناراض است و خواهان تغییر ساختار.

 

دسته‌ی سوم:

دسته انتخاباتی «صلح و اعتدال» به رهبری محمد حنیف اتمر با معاونیت نخست محمد یونس قانونی و معاونیت دوم محمد محقق است. این دسته‌ی انتخاباتی در روز ثبت نام در مقابل رسانه‌ها سندی را با معاونان‌اش به امضا رساند که ظاهرا توافق کرده‌اند پس از پیروزی تا شش ماه الی یک سال از طریق برگزاری لویه جرگه به تعدیل قانون اساسی و ایجاد صدرات اجرایی با دو معاون و معاونیت سوم ریاست جمهوری بپردازند.

آقای اتمر گفت که هدف بزرگ آنان رسیدن به قدرت و بیرون انداختن سران فعلی حکومت از سکوی قدرت است. او گفت با اجماع ملی و مشارکت عمومی می‌شود بر چالش‌های داخلی و خارجی پیروز شد. این دسته‌ی انتخاباتی بر ایجاد شورای عالی مشورتی در راستای حکومتداری نیز تأکید دارد.

این دسته‌ی انتخاباتی نیز از چهره‌های با نفوذ قومی و شماری از احزاب و جریان‌های سیاسی تشکیل شده‌است. ترکیب این دسته نیز قومی است. آقای اتمر پشتون، آقای قانونی تاجیک و محمد محقق هزاره است. آقای عالم ساعی که به حیث معاون سوم در این تکت در نظر گرفته شده ازبیک‌تبار است.

انتخابات اما در افغانستان با بحران اعتماد رو به رو شده است. زیرا مردم می‌پندارند که انتخابات یک بهانه است و حرف آخر را سران حکومت می‌زنند و کمیسیون‌های انتخاباتی نیز به مهندسی آرای مردم می‌پردازند. در چنین شرایطی دشوار است تا شهروندان کشور را به پای صندوق‌های رأی کشاند. اما بحث بحث تغییرات نسبی ساختار نظام ریاستی به نیمه ریاستی در این دور تازه است.آیا این بحث سبب دلگرمی مجدد رأی‌دهنده‌گان به انتخابات خواهد شد؟ آیا دسته‌های انتخاباتی موفق خواهند شد تا با شعار جدید، توجه شهروندان را جلب و میدان انتخابات را گرم کنند؟ این شعارها بازهم شعار باقی خواهند ماند، یا دسته‌های انتخاباتی برای عملی شدن آنها برنامه‌های روشن و مفصلی ارایه خواهند کرد؟

1398,افغانستان,انتخابات,برنامه محور,گروپ ها