دوشنبه, ۱۷ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

8D82C8DE-E442-4B6E-B871-D1D057E064EE_w1597_n_r1_st

ترامپ آمادۀ ترک متحدانش در افغانستان است

07 April 2019

به اعتقاد هنری کیسینجر، باید «فاصله مناسبی» میان خروج امریکا از ویتنام در سال ۱۹۷۵ و پیروزی کمونیست‌ها وجود داشته باشد؛ سایگون اندکی پس از این که آخرین هلی‌کوپتر امریکا این شهر را ترک کرد، سقوط کرد. حالا فرستاده دونالد ترامپ در مذاکرات صلح افغانستان نیز در خصوص کابل تقریباً بر همین سناریو تمرکز دارد.

نیوز اینترنشنال در گزارشی با موضوع نقش امریکا در مذاکرات صلح افغانستان و پیامدهای دستیابی به توافقی با طالبان در مذاکراتی بدون حضور دولت افغانستان نوشته، است: به نظر می‌رسد امریکا با شرکت ندادن دولت افغانستان در مذاکرات صلح می‌خواهد تنها از شر مسأله افغانستان خلاص شود. این کار می‌تواند خلیل‌زاد را به نسخه ضعیف‌تر هنری کیسینجر در خصوص ویتنام تبدیل کند.

با این که ترامپ با این کار به تعهد خود برای خروج از “جنگ‌های بی‌پایان” امریکا عمل می‌کند، این مساله دستاوردی قابل توجه نیست. دست‌کم از سال ۲۰۰۴ و پس از اشغال عراق از سوی امریکا، تمایل امریکایی‌ها به عدم شرکت در جنگ‌های خارجی به شدت افزایش یافته است. برآوردن چنین تمایلی اما به میزانی از خونسردی نیاز دارد که رؤسای جمهور انگشت‌شماری از آن برخوردارند. این کار به معنی ترک دوستانتان هنگام رویارویی با دشمن است.

تمایل بر این است که تلاش کنید حکومت کشور مورد نظر را پیش از ترک آن تحکیم و تقویت کنید. باراک اوباما تلاش کرد با افزودن ۱۰۰ هزار سرباز به نیروهای افغانستان همین کار را انجام دهد. جرج بوش پسر نیز همین کار را در عراق کرد اما هر دوی آن‌ها شکست خوردند.

چنین مسائل اخلاقی اما حال ترامپ را بد نمی‌کند. او همان‌طور که در حال آمادگی برای رها کردن کردهای سوریه است تا سرنوشت آن‌ها را در دستان ترکیه قرار دهد، تمایل دارد در قربانی کردن کابل برای طالبان نیز خطر کند. مشکل منتقدان ترامپ این است که ایده بهتری در این زمینه ندارند.

با هزینه‌ای یک تریلیون دالری، از دست رفتن جان بیش از ۲۴۰۰ امریکایی و پس از ۱۸ سال تلاش، افغانستان در قیاس با زمانی که امریکا در سال ۲۰۰۱ دولت طالبان را برکنار کرد، ثبات بیشتری ندارد و ادامه این رویه دور ریختن پول است.

ماجرای ویتنام نیز نسخه‌ای کامل‌تر از همین داستان است. در آن زمان مثل حالا، امریکا متحد خود را در مذاکرات شرکت نداد. کیسینجر آن را «صلح همراه با غرور و افتخار» نامید اما دولت ویتنام جنوبی مساله را این طور نمی‌دید.

خلیل‌زاد تعهد امریکا را برای ایجاد روندی «به رهبری افغانستان و متعلق به این کشور» رها کرده است. این مذاکرات تماماً بین او و طالبان پیش می‌رود؛ طالبانی که گفت‌وگو با «دولت دست‌نشانده» در کابل را رد می‌کند.

در داستان ویتنام نیز همچون ماجرای افغانستان، شبه‌نظامیان کنترل حومه شهر را در دست داشتند و امریکا نیز در هر دو مورد حملات هوایی را افزایش داد تا نفوذ خود را گسترش دهد. هدف اصلی واشنگتن هم در هر دو مورد روشن بود؛ خروج با شتابی مناسب.

ترامپ می‌خواهد پیش از انتخابات سال آینده میلادی از افغانستان خارج شود. توافق پیشنهادی صلح نیز ساده است؛ طالبان متعهد خواهد شد که هیچ حمله تروریستی در امریکا را پشتیبانی نکند و امریکا در ازای آن سربازانش را به خانه بازمی‌گرداند.

آیا تاریخ ترامپ را برای امضای توافقی با افراط‌گرایان سرزنش خواهد کرد؟ می‌توان گفت مطمئناً. این اما وظیفه منتقدان ترامپ است که طرح متفاوتی را مطرح کنند. در حال حاضر گزینه‌های موجود شامل طرح دموکرات‌ها است که خواستار خروج هستند و طرح جمهوری‌خواهان که می‌خواهند جنگی پیروزی‌ناپذیر را پیروز شوند. آنان می‌گویند تعهد طالبان ارزش کاغذی که قرارداد روی آن نوشته شود را هم نخواهد داشت. درست می‌گویند اما القاعده و داعش در کشورهای بسیاری که امریکا آن‌ها را اشغال نکرده، فعالیت می‌کنند. (پس تعهد دادن طالبان در کشوری که امریکا در آن حضور دارد، امری مثبت است و می‌توان این مسأله را از این جنبه نیز بررسی کرد.)

اگر طالبان بار دیگر تروریست‌های خارجی را پناه دهد، همچون سومالی، شمال آفریقا و هر جای دیگر با حملات هوایی امریکا مواجه خواهد شد. بنابراین ترامپ از انتقادات داخلی رهایی می‌یابد.

بهای واقعی این توافق صلح متوجه جایگاه جهانی امریکا خواهد بود. واشنگتن میزبان مراسم هفتادمین سالگرد تشکیل ناتو است. کشورهای اروپایی عضو ناتو طی چند ساعت پس از حملات ۱۱ سپتمبر ماده دفاع مشترک ناتو را مطرح کرده و به کمک امریکا آمدند. بیش از ۱۰۰۰ نیروی غیرامریکایی ناتو در افغانستان جان باخته‌اند. با این حال خلیل‌زاد اروپایی‌ها را در مذاکرات با طالبان شریک نکرده است. این اقدام سرزنش متحدان را به دنبال دارد و تخریب وجهه امریکا در خاورمیانه را به دنبال خواهد داشت و همچنین بر جایگاه امریکا در نظر هند نیز تأثیرگذار خواهد بود؛ چرا که هند طالبان را یکی از ابزارهای پاکستان می‌داند. چین نیز این مساله را در نظر خواهد گرفت و از آن استفاده خواهد کرد.

امریکا افراد برتر یک نسل را خرج برقراری ثبات در کشوری با ۳۵ میلیون نفر جمعیت کرده و شکست خورده است. امریکا ظرفیت خود برای ترساندن دشمنانش را از دست داده است.

با این حال خلیل‌زاد کاری را انجام می‌دهد که امریکا از او می‌خواهد. ممکن است او حتی دلایلی برای علاقه‌مندی به ماجرای مشابه ویتنام داشته باشد. روش پایان دادن به جنگ ویتنام جایزه صلح نوبل را برای کیسینجر به همراه داشت ولی به نظر می‌رسد نه خلیل‌زاد و نه ترامپ بهای بازگشت طالبان را پرداخت نمی‌کنند.

 

خلیل زاد، امریکا، طالبان، صلح، ویتام، هنری کسنجر، خروج، شکست