پنج شنبه, ۱۳ ثور ۱۴۰۳

در راستای همگرایی منطقه‌ای

60071519_1005

تغییر اقلیم چه گونه امنیت ملی را تهدید می کند؟

18 July 2022

غلام غوث عمری

تغییر اقلیم فرآیند منحصر به عصر ما نبوده و بر اساس شواهد موجود، کره زمین در دوران های مختلف زمین شناسی همواره با چنین تغییراتی مواجه بوده است ولی آنچه تغییرات اقلیمی قرن حاضر به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم را از گذشته متمایز ساخته است، ماهیت و سرعت آن می باشد.

تغییر اقلیم نه تنها زیستگاه های طبیعی بلکه نظم اجتماعی را مختل و احتمال درگیری ها را افزایش می دهد. تغییر اقلیم یک تهدیدی چند بعدی بوده و باعث بی ثباتی سیاسی و اقتصادی در کشور های فقیر و در حال توسعه میگردد. کشور های در حال توسعه را با چالش های جدی مواجه و زنگ خطری برای کشور های توسعه یافته می باشد.

خشک سالی های اخیر در برخی از ولایات جنوب غربی افغانستان، کمبود آب در خاورمیانه و بعضی از کشور های افریقای، تنش ها بالای منابع در شرق افریقا، بالا آمدن سطح آب بخصوص در مناطق آسیای جنوبی، ذوب شدن یخچال ها و ده ها چالش دیگر، تهدیدات را متوجه امنیت ملی کشور ها نموده است.

این نگرانی ها قبلاً درک شده و متخصصین از احتمال وقوع این گونه حوادث در آینده نزدیک نیز هشدار داده بودند. در مورد این که تغییر اقلیم تهدیدی علیه امنیت ملی کشور ها باشد یک اجماع جهانی میان دانشمندان وجود دارد.

سوال که در ذهن هر خواننده تداعی می گردد این است تغییر اقلیم چه گونه امنیت ملی را تهدید میکند؟

برای پاسخ به این پرسش باید تفکیک میان تهدیدات که متوجه امنیت ملی کشور ها قبل و بعد از جنگ سرد بود، نمود. قبل از جنگ سرد تهدیدات امنیتی بیشتر در کانتکست مسایل نظامی، جنگ افزار های هسته ای و جنگی تعریف می گردید اما در سال های پایانی جنگ سرد تهدیدات امنیتی متنوع گردیده و  تهدیدات محیط زیستی در صدر چالش ها و اولویت دولت ها برای مقابله با آن قرار گرفته است.

گرمایش جهانی تهدید علیه امنیت ملی کشور ها

یخچال‌های طبیعی در حال ذوب شدن، سطح دریاها در حال بلند آمدن و  جنگل‌های بارانی در حال نابودیست و طبیعت وحشی نیز به دنبال این وقایع، در حال نابودی و انقراض قرار دارد. گرمایش جهانی چنین بلایی به سر کره زمین آورده اگر با آن مبارزه جدی و منطقی صورت نگیرد، با آثار بدتری نیز روبه‌رو خواهیم شد.

تقریبا این موضوع را همه می‌دانند که مقصر رشد بیش از حد پدیده گرمایش جهانی کسی نیست جز فعالیت های توسعه ای غیر منظم و غیر مسولانه بشر. در حقیقت با تولید و انتشار گازهای گلخانه‌ای در جو، بستر را برای رشد پدیده گرمایش جهانی آسان کردیم. گفتنی است میزان این نوع گازها نسبت به ۶۵۰ هزار سال قبل بیشتر شده و اگر تدبیری در پیش گرفته نشود، بدتر نیز خواهد شد.

تغییر اقلیم تهدید بزرگ علیه امنیت ملی کشور ها بوده و توانایی به خطر انداختن تولید غذا در مناطق پرجمعیت جهان را داشته و باعث می گردد تا زنده گی و معیشت میلون ها انسان را به خطر مواجه نماید. بسیاری از دانشمندان تمرکز در سطح کلان از تهدیدات تغییر اقلیم نموده اند، اما تغییر اقلیم میتواند باعث گرسنگی جمعی، طوفان های شدید و زیر آب شدن شهری های ساحلی و احتمالاً باعث افزایش جنگ، ناامنی، سرنگونی دولت ها، رقابت و تنش ها بالای منابع حیاتی گردد.

کشور های ثروتمند موقعیت بهتری برای سازگار با پیامد های منفی تغییر اقلیم دارند. مثلآ کشور هالند میتواند دیوار های دفاعی در برابر بالا آمدن سطح آب دریاها  ایجاد کند اما بنگلادیش از اثر سیلاب شدید در مناطق پست خود که از نظر کشاورزی اهمیت بیشتر دارند به شدت زیان خواهد دید.

جنگ منابع

تنش بالای منابع حیاتی، قدرت و ثروت یکی از پارادایم های مطرح در مسایل جهانی و روابط میان کشور ها بوده است. بعضاً آمیخته با مسایل دینی، مذهبی، نفرت های نژادی و قومی معنی پیدا میکند و چنین تضاد ها یک تهدید در برابر صلح و ثبات در سطح جهان می باشد.

شدت گرفتن تغیر اقلیم احتمالاً تضاد ها را گسترش داده و جنگ بالای منابع را به وجود میاورد که در نهایت باعث سرنگونی دولت ها و تضعیف حاکمیت آنها می گردد.

جنگی منابع زمانی رخ میدهد که دولت ها و گروه های فرقه ای برای دستررسی به مناطق استراتیژیک با هم رقابت کند. چنین تضاد ها ریشه در خصلت انسان ها دارد. تضاد بالای منابع در جریان جنگ سرد نسبت به ایدیولوژی حاکم بالای دوبلوک اهمیتی کمتر داشته اما بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق تضاد بالای آب در کشور های در حال توسعه قوس صعودی خود را می پیماید. جنگ های خونین در انگولا، سیرالیون، سومالیا و سودان ناشی از رقابت بالای آب و زمین های زراعتی بوده است.

عامل دیگری که ممکن از اثر تغییر جهانی اقلیم بروز و امنیت ملی کشور ها را به خطر مواجه نماید، حاکمیت گروه های مسلح جنگی می باشد و تغییر اقلیم نقش عمده در ظهور این گروه ها داشته است. امروزه در موگادیشو و مرکز سومالیه این گروه ها ظهور کرده و توانایی خدشه دارنمودن حاکمیت دولت ها را دارا است.

تغییر اقلیم و تنش

تغیر اقلیم گفتمان سیاست بین الملل را متحول نموده و پارادیم محافظه کاری نظامی را در مناظرات و گفتمان ها حاکم نموده و ابعاد بین الدولتی بالای این گفتمان ها تسلط یافته است. بالا آمدن آب دریاهای، ذوب شدن یخچال ها و طوفان های مکرر و شدیدتر سناریوهایی هستند که جوامع انسانی برای اولین بار که هرگز تجربه نکرده اند با ان مواجه گردیده است. این سناریو ها بالای منابع حیاتی برای مردم، ملت ها و نظم جهانی که براساس آن بنا شده تاثیر گذاری شدید بجاخواهد گذاشت به ویژه بالای آب و غذا که امنیت، بقا و رفاه مردم به آن بستگی دارد.

این پیامد ها قبلآ نقشی در ناامنی و شکننده گی دولت ها در بعضی مناطق جهان داشته به ویژه در خاورمیانه، آفریقا، تنش ها بالای آب در دریای جنوبی چین و یک تنش تازه سیاسی و اقتصادی در اوقیانوس منجمد شمالی در حال شکل گیری است. تغییر اقلیم با تغییر دورنمای فیزیکی جهان، دورنمای ژیوپولتیکی خود را نیز تغییر می دهد. اگر دولت ها نتواند با این مشکل سازگاری نماید، خطرات درگیری و بی ثباتی افزایش یافته و مدیریت آن دشوارتر می شود.  نکته دیگری که احتمالاً در آینده نزدیک بحث بیشتر بالای آن صورت گیرد موافقت نامه های تقسیم بندی آب و دریا ها بوده که در اثر تغییرات اقلیمی بیشتر تحت تاثیر قرار گرفته و باعث کمبودی آب می گردد.

در دو دهه قبلی تحقیقات بیشتر روی چالش های محیط زیست که توانایی ایجاد ناامنی اجتماعی را دارد، راه اندازی گردیده بود که در نتیجه تحقیقات بدست آمده تغییر اقلیم قابلیت ایجاد تنش های مسلحانه را دارد. نه تنها کمبود منابع باعث تنش ها می گردد بلکه مشوق کننده مهاجرت هم بوده که این میتواند یک منبع برای خشونت و جنگ باشد.

تغیر اقلیم و تنش بالای آب

از اینکه تغییر اقلیم توانایی تغییر جریان آب را دارد، دریای های که دارای سیستم مشترک اند و در مناطق خشک و نیمه خشک موقعیت دارند، در آینده نزدیک احتمال تنش میان آنها در حال افزایش می باشد.  افزایش تقاضای جهانی برای آب باعث تنش میان جوامع، دهاقین، مردم و دولت ها خواهد گردید. انتظار میرود این تنش ها افزایش یابد چون کم آبی برای افراد بیشتری به یک واقعیت تبدیل می شود. به اساس گزارش سازمان ملل متحد تا به سال 2050 در حدود 5 ملیارد نفر کمبودی آب را تجربه خواهد نمود. بر اساس پیشگوی های هیئت بین الدولتی تغیر اقلیم(IPCC)، در قرن بعدی سطح آب دریا ها در هر دهه 6 سانتی بالا رفته و افزایش سطح آب ها بدون شک زنده گی انسان ها، شهر های ساحلی و جزیره های کوچک را در معرض نابوده قرار خواهد داد.

تغییر جهانی اقلیم احتمالاً  تنش ها بالای آب را افزایش داده اگرچه دولت ها ندرتاً با هم بالای این منابع درگیر گردیده اما آن ها یک دیگر را تهدید به جنگ نموده و خطر درگیری در حال افزایش می باشد. کمبودی آب قبلاً یک مشکل اساسی در بخشی ها از جهان بوده و احتمال دارد در نتیجه افزایش جمعیت، شهری سازی و روندی صنعتی افزایش یابد. علاوه براین بسیاری از کشور های که با کمبود آب مواجه است و بیشتر آن ها وابسته به سیستم های دریای مشترک با هم می باشد که خارج از قلمرو آنها بوده ممکن با کشوری که آب از قلمرو آن میگذرد رابطه ضعیف و یا غیر دوستانه داشته باشد. به طور مثال مصر یکی از کشور های است که ضرورت شدید به آب شیرین دریای نیل دارد که از مرکز آفریقا منشأ می گیرد به همین ترتیب عراق و سوریه هم وابسته گی شدید به آب های شیرین تگریس و فرات دارد که از ترکیه منشأ می گیرد و اسرائیل هم ضرورت به آب دریای اردون دارد که از سوریه و لبنان منشأ می گیرد. وقتیکه یک کشور در مسیر چنین دریاهای فرامرزی قرار داشته باشد و تلاش کند تا بند بسازد و از آب به منظور آبیاری های داخلی استفاده کند، کشور های در مسیر پاین این دریا ها احتمالآ با ایجاد چنین بند ها که آسایش و بقای آنها را با خطر مواجه می نماید، تن به جنگ میدهد که این امر باعث تضعیف صلح و امنیت بین الملل می گردد.

تغییر اقلیم و مهاجرت

یکی دیگر از اثراآت تغییر اقلیم مهاجرت بوده که باعث تنش های مسلحانه توسط گروپ های بزرگی از مردم که از اثراآت اقلیمی متاثر گردیده اند و از مناطقی که از لحاظ محیط زیستی آسیب پذیر بوده به مناطق کمتر آسیب پذیر مهاجرت می نماید، منجر به تنش و از طرف مردم بومی با مقاومت روبرو گردد. به طور مثال  میتوان به بحران مهاجرت آفریقا و مکسیکو ناشی از خشک سالی اشاره کرد که با مقاومت مردم بومی مواجعه گردیده اند. بالا آمدن سطح آب در اثر تغییرات اقلیمی باعث تغیر روندی زنده گی و معیشت میلون ها انسان در آینده نزدیک خواهد گردید.

تغییرات اقلیمی باعث مهاجرت گردیده و این یکی از بحران های خطرناکی است که بشر امروزی با ان دست و پنجه نرم می کند و این چالش در صدر برنامه های سیاسی دولت ها و سازمان های بین المللی قرار گرفته است. مهاجرت در مقیاس بزرگ دارای ابعاد متعددی برای جرقه زدن تنش بین کشور ها محسوب می گردد. در برخی موارد، اعطای اجازه به مهاجران جهت ورود به قلمرو خود ممکن رابطه بین دولت گیرنده و فرستنده را تحت فشار قرار دهد.  تنش احتمالآ زمانی در روابط بین دو کشور حاکم گردد که دولت فرستنده توانایی مدیریت بحران مهاجرت را نداشته و یا مشکوک به تشویق مهاجرت توسط دولت گیرنده باشد.  احتمال دیگر این است که مهاجرین پس از مستقر شدن در کشور میزبان درگیر فعالیت های ضد دولتی خویش با تصور اینکه دولت متبوعش مسبب وضعیت اسفبار آنها بوده، خواهد گردید. موقعیت جدید، نزدیکی به کشور متبوع و محفوظ از رژیم سابق می تواند فرصت مناسبی برای انتقام گرفتن از آنها را فراهم کند. در برخی موارد مهاجرین ممکن به دلیل اختلافات سیاسی در تلاش انتقام از کشور خود باشد و در این راستا مورد تشویق و حمایت کشور میزبان قرار خواهد گرفت و بدون شک پیامد های منفی برای امنیت منطقه ای و امنیت ملی کشور ها خواهد گذاشت.

 

افغانستان,بحران زیست محیطی,تغییرات اقلیمی,خشک سالی,مهاجرت